آغوش تقوا و دین برگردند؛ کمااینکه بعضاً دیده شده است. لکن حالا مراد ما، متدیّنین و اهل دین هستند. دوم، عدم انقطاع از مردم است. ممکن است بعضی از آقایان، در بعضی جاها، فقط جمعهها حضور پیدا کنند. این، موجب انقطاع از مردم میشود. بعضی از آقایان ممکن است در ایام هفته هم به کارهایی سرگرم باشند که آنها را از مردم جدا کند. به نظر ما، این مصلحت نیست. روحانی باید از مردم منقطع نشود. امام جمعه بیشتر از دیگر روحانیون باید از مردم منقطع نشود، و به نظر ما این میشود. ما بعضی از آقایان ائمّهی جمعه را دیدهایم که در همان محل و محیط کار خود، با مردم مأنوس و گرمند: مردم به دفترشان میآیند؛ درِ دفترشان به روی مردم باز است؛ بعضاً در مجالس و محافل مردم شرکت میکنند؛ به دردهای آنها میرسند؛ حرفشان را گوش میدهند؛ به دلبستگیهای آنها توجّه میکنند؛ به مزار شهدایشان میروند؛ در تشییع شهدایشان شرکت میکنند؛ جواب مسائلشان را میگویند؛ برایشان جلسه میگذارند؛ برای پسران، دختران، جوانان و خانوادههایشان تفسیر میگویند. دیدهایم که بعضی از آقایان منقطع نیستند، و اینطور به مردم متّصلند. این حالتْ بسیار خوب است و باید تقویت شود. نکتهی سومی که میخواهیم در مورد آقایان ائمهی جمعه عرض کنیم، این است که ائمّهی جمعه باید خود را سرباز این نظام بدانند. این، برو و برگرد ندارد. امام جمعه، نماینده و سرباز این نظام است. کمااینکه خود