کردند برای اینکه یک قسمت از کشور ایران را جدا کنند. اما دیدید که نتوانستند. پس، امروز مبارزه از جانب آنها از طرفی جدّیتر و از طرف دیگر، خشمگینانهتر است؛ چرا که قبلاً در دهانشان خورده و ناکام شدهاند.
شما نظامی هستید و میدانید که در مبارزات - چه مبارزات نظامی و چه مبارزات سیاسی یا اقتصادی - هر طرف باید بر نقاط قوّت خود و نقاط ضعف طرف مقابل تکیه کند. شما ببینید نقطه قوّتتان چیست و روی آن تکیه کنید؛ چنان که در میدان جنگ همین کار را میکنید. یعنی نقطه ضعف طرف را مییابید، رخنهگاه را در صفوف طرف مقابل پیدا میکنید و حمله را بر نقاط ضعف طرف متمرکز مینمایید؛ و اگر بتوانید نقاط قوّتِ طرف را از بین ببرید، به این کار میپردازید. فرض بفرمایید اگر دشمن هواپیماهای بسیار تیزپروازی دارد، برای زمینگیر کردن او در منطقه، ضدّ هواییتان را تقویت میکنید. یا اگر زرهىِ بسیار مسلّطی دارد، شما ضدّ زرهیتان را مجهّز میکنید تا او زمینگیر شود. در مبارزات نظامی، این قاعده کلّی است و همه ارتشهای جهان، در نبردها چنین کاری میکنند. در دنیای سیاست نیز همین طور است. استکبار به کشور ما نگاه کرده و دیده است که ملت ایران نقاط قوّت و نقاط ضعفی دارد. بنابراین میخواهد ضمن حدّاکثر استفاده از نقاط ضعف، تا آنجا که میتواند نقاط قوّت را از بین ببرد و مانع استفاده این ملت از نقاط قوّت خود شود.