طرّاحی کند، همینگونه است. عملهاش وقتی خشتها را روی هم میگذارد، همینطور است. فرماندهاش وقتی در قرارگاه اصلی نشسته، همینطور است. سربازش وقتی در خط مقدّم حرکت میکند، همینطور است. سنگرساز بیسنگرش همینطور است. پاسدار و پاسبانِ کوچه و خیابانش که کشیک میدهد، همینطور است. عالِمِ دینیاش در درس، همینطور است. حاکمِ سیاسیاش، در جایی که نشسته و میخواهد تصمیم سیاسی بگیرد، همینطور است. خلاصه، همه برای خدا کار میکنند. آیا چنین ملت و کشوری، از لحاظ زندگی عقب خواهد افتاد !؟ آیا چنین ملت و کشوری، اندکی ذلّت و اهانت در دنیا خواهد دید !؟ آیا دیگر کسی جرأت میکند به چنین ملتی زور بگوید !؟
دنیا و آخرتِ چنین ملت و کشوری، تأمین خواهد شد. آری؛ اگر همین ملت، رهبرانی فاسد و غافل از خدا و دل داده به دنیا، مثل خلفای بنیامیّه و بنیعبّاس داشته باشد، پایه را سست خواهند کرد. خلفای بنیامیّه و بنیعبّاس، بنای چند صد سالهای را که پیغمبر اکرم در طول ده سال گذاشت، با چکش و تیشه و ارّه، توانستند خراب کنند. اینها حرفهای بسیار قابل توجّهی است. کسی مثل یزید با آن همه فساد و خرابی، کافی است که اصلاً تمدّنی را ضایع کند. یکی مثل متوکّل، با آن همه ظلم، کافی است که مُلکی را از بین ببرد. این همه حاکم