آمریکا در داخل کشور ما با دو ابزار کار میکرد. یکی از ابزارهای آمریکایی عبارت بود از سرمایهگذاریها، دخالتهای در ارتش، مجموعه کارشناسی نظامی، پولها، سیاستها، سفارت آمریکا و غیره. ابزار دوم هم عوامل صهیونیست بودند. اگرچه در ایران، آن وقت هم صهیونیستها از ترس مردم جرأت نمیکردند سفارتخانه رسمی داشته باشند، امّا مراکزی مخصوص خود داشتند و با عواملشان، با کسانشان، با سیاستمدارانشان و با تجّارشان، اینجا کار میکردند. صحنه سیاست و اقتصاد و نیروی مسلّح ایران در مشت آمریکاییها بود. این را مردم میفهمیدند. امام از سالهای چهل و یک و چهل و دو، به این مطلب تصریح کردند. پس، وقتی در سال پنجاه و هفت مبارزه پیروز شد و انقلابِ پیروزمند به ثمر رسید، در حقیقت یک انقلاب ضدّآمریکایی به ثمر رسیده بود. حال شما ببینید ملّت ایران و انقلابیّون، حق داشتند با عوامل آمریکایی در این کشور چهکار کنند ؟ کارهای زیادی میتوانستند بکنند و اگر هم میکردند، کسی ملامتشان نمیکرد؛ چون شانزده سال با آمریکاییها مبارزه کرده و کتک خورده بودند. هیچکس نمیگفت چرا شما با آمریکاییها این کار یا آن کار را کردید ؟ در عینحال - درست توجّه کنید ! - بعد از آن که انقلاب پیروز شد، انقلاب و مسؤولین و شخص امام بزرگوار، نسبت به آمریکاییها حدّاکثرِ ارفاق را کردند. سفارتشان سر جای خودش محفوظ بود و اینجا کاردار داشتند. اوّل سفیر