مرجعیّت است. این را شما بدانید. اگر چند مرجعیّت را روی همدیگر بگذارند، ممکن است بارش به این سنگینی شود؛ ممکن است. فعلاً ضرورتی نیست. آری؛ اگر العیاذ باللَّه وضع به جایی میرسید که میدیدم چارهای نیست، میگفتم عیبی ندارد. من با همهی ضعف و فقری که دارم، به فضل پروردگار، آنجا که ناچار باشم - یعنی ضروری باشد - برای برداشتن ده بار به این سنگینی هم حرفی ندارم که بردارم و روی دوش خودم بگذارم. اما فعلاً آنگونه نیست. فعلاً نیازی نیست. بحمداللَّه این همه مجتهدین هستند. من قم را اسم آوردم؛ غیر قم هم هستند. مجتهدینی هستند، افراد شایستهای هستند. چه لزومی دارد حال که این بارِ سنگین را خدای متعال بر دوش نحیف این حقیرِ ضعیف گذاشته است، بار مرجعیّت را هم رویش بگذارند ؟ احتیاجی به این معنا نیست. پس کسانی که اصرار میکنند و میگویند: آقا رساله بدهید، توجّه کنند که من برای خاطر این از قبولِ بار مسؤولیتِ مرجعیّت استنکاف میکنم. بحمداللَّه آقایان هستند و نیازی به این معنا نیست. البتّه، خارج از ایران حکم دیگری دارد. بارِ آنها را من قبول میکنم. چرا ؟ برای خاطر اینکه آن بار را اگر من بر ندارم، ضایع خواهد شد. آن روزی که احساس کنم آقایانی که امروز بحمداللَّه در اینجا هستند و به عقیدهی من کافی هستند - و میبینیم کفایت لازم و بلکه فوق اندازهی ضروری برای تحمّل بار مسؤولیت هم امروز در قم وجود دارد - میتوانند بارِ خارج را هم