بسماللَّهالرّحمنالرّحیم یکی از جلسات بسیار شیرین و دلنشین برای بنده در همهی سال، این جلسهی متشکّل از جوانان حوزه و دانشگاه و عزیزان دانشجو و طلبه است. این ترکیب، ترکیبی است که اگر به درستی زوایای معنای رمزی آن شناخته شود، هم برای کشور و آینده بسیار بابرکت است و هم برای دشمن و نیروهای مهاجمِ مزاحمِ کینهورزِ خارجی و ایادی داخلی آنها بسیار تلخ و گزنده و شکننده است. این ترکیب، یک معنای رمزی و سمبلیک دارد. اینکه از جانب ما و پیش از همه از سوی امام بزرگوار رضواناللَّهتعالیعلیه، آن همه بر وحدت حوزه و دانشگاه و وحدت فیضیّه و دانشگاه - با تعبیرات مختلف - تکیه شد، بهخاطر همان معنای رمزىِ عمیق و آثار و برکات آن است. البتّه در زمینهی این وحدت، بسیار حرف زده شده و انصافاً کار هم شده است. گاهی هم انسان، در باب وحدت حوزه و دانشگاه، بعضی تعبیرها و تفسیرهای غیردقیق از گوشه و کنار میشنود که اصلاً مورد نظر نیست. فرض بفرمایید وقتی ما از وحدت حوزه و دانشگاه میگوییم، معنایش این باشد که همهی دانشکدههای ما - دانشکدههای گوناگون علمی - در حوزه تشکیل شود ! نه؛ مقصود این نیست. دانشکده در جای خودش تشکیل شود، حوزه هم در مرکز جغرافیایی و خارجی خودش. معنای وحدت این نیست که این آنجا برود و آن اینجا