بیانات سال 1373


چه قیمتی ؟ به هر قیمتی خودش خواست؛ به قیمت تمام ثروت مادّی کشور خریدار. میگوید شما منابع زیرزمینیتان را به من بدهید تا من هم به شما محصولات صنعتیام را بدهم. این هم، تا حدودی چاره ندارد. همین کاری است که در زمان رژیم پهلوی انجام گرفت. در زمان پهلوی چه شد ؟ در مقابل چه چیزی، محصولات صنعتی غرب را داخل این کشور کردند ؟ در مقابل نفت. با نفت، سرمایه‌گذاری علمی نکردند که مقداری پول خرج کنند و لااقل اگر امروز محتاج بیگانگان هستند، فردا دیگر محتاج نباشند. این کار را نکردند. ایران، بیحساب و کتاب پول خود را به حساب غرب ریخت، تا غرب محصولاتش را - آن هم باز با گزینش و دلّال بازیهای خود - در بازارهای ایران بریزد. لذا جامعه‌ی ایران به جامعه‌ای وابسته و بدون علم تبدیل شد که در آن برای یک عالِم و دانشمند و محققّ هم، میدان کار پیدا نمیشد. این وضع جامعه‌ای است که علم ندارد؛ ولو فرض کنیم حوزه‌ی علمّیه داشته باشد. حال بماند که در آن رژیم، هم حوزه‌ها را خراب کردند و هم دانشگاهها را. امّا اگر فرض کنیم جامعه‌ای حوزه دارد، معنویّت و اخلاق دارد، اما علم ندارد؛ همین بیعلمی، آن را به قربانگاه خواهد کشاند. زیرا دشمن می‌آید و محصول علمیای را که آن جامعه لازم دارد، حتّی به قیمت معنویّاتش به آن تحمیل میکند و میفروشد. بالاخره مدّتی - یک روز و دو روز تاریخی - این جامعه صبر خواهد کرد و محصولات

«6»