اگر بنده بخواهم بنیانهای عقیدهای و فکری و عملىِ طاغوتی و سلطنتی را که در طول قرنهای متمادی در این کشور به وجود آمده بود و در طول این پانزده سال، ویران یا خیلی ضعیف شد، بشمارم، میتوانم بیش از شانزده بنیان را اسم بیاورم. اما امروز نمیخواهم درباره آن بحث کنم.
امروز بحث دیگری را میخواهم عرض کنم: بشایر - به هر طرف نگاه کنیم - زیاد است. کافی است کسانی عینک بدبینی را از چشم بردارند؛ مقداری هم به وضعیت گذشته این کشور و وضعیت کنونی کشورهایی که شبیه گذشته ما هستند، توجّه داشته باشند و آن وقت به کشور جمهوری اسلامی ایران نگاه کنند؛ خواهند فهمید که انقلاب چه معجزه عظیمی صورت داده است. ما مثل آن مردمی هستیم که در آفتاب راه میرفتند و هیچ سایهای وجود نداشت. یکی از دیگری پرسید: « آفتابی که میگویند، کجاست ؟» گفت: « به پشت سر خودت نگاه کن .» نگاه کرد. سایه خود را دید. فهمید که آفتاب چیست. چون در داخل نظام جمهوری اسلامی، انسان با حقایق و واقعیتها مأنوس است، قدرت قضاوت مقایسهای، ضعیف است. لذا، یک نگاه برتر لازم است. بنده امروز از این مقوله میگذرم و نمیخواهم دربارهاش بحث کنم.
مطلب دیگری را میخواهم عرض کنم و آن این است که در قرآن کریم، حقیقت تلخی مطرح شده است که اگر بخواهیم اسمی برایش بگذاریم، میتوان اسم آن را « ارتجاع »، یعنی رجعت به عقب، یا « ارتداد »، یعنی برگشتن،