البته، بنده امروز راجع به فجایع یوگسلاوی سابق عرض کردم؛ اما فقط آن نیست. در همین نزدیکی خودمان، آنچه که با مسلمینِ منطقهای از « جمهوری آذربایجان » در « قرهباغ » میشود، مثل همان فجایع است. آنچه که با مسلمانان « تاجیکستان » میشود نیز مانند همان است. آنچه هم که با مسلمانان « کشمیر » میشود، دست کمی از آن فجایع ندارد. البته هیچکدام به عظمتِ فجایع بوسنی نیست. آنجا دشمن، دشمن محلّی نیست. در مناطقی که اسم بردم، دشمن، دشمن محلّی است. در بوسنی - در قلب اروپا - سیاستهای استکباری اِعمال میشود؛ زیرا آنجا برایشان مهمتر است. اصلْ این است که باید آنچه را تکلیف است، بدون خوف و واهمه از احدی انجام داد. ملت ایران رشتههای ترس از قدرتها را برید تا توانست مستقیم و راست بایستد و راست قامتی او برای ملتهای دیگر درس شود. میبینید که جوانان امروز در دنیا، به نام اسلام شعار میدهند.
از اوّل انقلاب، پانزده سال گذشته است. از رحلت امام رضواناللَّه علیه قریب پنج سال گذشته است. همه خیال میکردند که هر چه از مبدأ دور شویم - بخصوص بعد از رحلت امام بزرگوار قدّس اللَّهنفسه - دیگر شور و شوق ملتهای مسلمان نسبت به ایران و انقلاب اسلامی، تمام میشود. اما میبینید که این شور و شوق، روزبهروز بیشتر و به موازات آن، روزبهروز برای استکبار جهانی، مشکل جدّیتر شده است. این کارِ خداست کارِ ما نیست. این اراده