که آن هم هنری است. اگر بیان قرآن، هنری نبود، امکان نداشت بتواند این همه حقایق و مفاهیم عالیه را در خود بگنجاند. به همین خاطر است که هیچ ترجمه و تفسیر قرآنی، قادر نیست که حقایق قرآنی را بفهماند. انسان باید با زبان، حتی با ریزهکاریهای هنر آشنا باشد و البته در فضای معنوی هم قرار گیرد تا بفهمد قرآن چه میگوید. لذا خودِ قرآن میگوید: « یضلّ من یشاء و یهدی من یشاء » ( ۳ ). عدّهای قرآن را میخوانند، هدایت میشوند؛ عدّهای هم با خواندن آن - به دلیل عدم درک و فهم صحیح - گمراه میگردند. این عدّه چون نمیتوانند با قرآن ارتباط بگیرند، با آن وصل نمیشوند تا توانایی درک مفاهیم را داشته باشند. البته بیان قرآن، بیانی وافی است؛ منتها شرایط خاصی میخواهد تا انسان بتواند به معنای حقیقی کلمه، مخاطب قرآن قرار گیرد. غرض اینکه فقط گنجایش بیان هنری قادر به بیان بسیاری از مفاهیم است که مفاهیم والای دینی از این قبیل است. فقط بهوسیلهی هنر میشود این مفاهیم را درک کرد. در دورانی که مهمترین مسأله برای اهل بیت عصمت و طهارت علیهمالسّلام، مسأله ولایت و امامت بود، آنها در مقابلهی یک دنیای پرزرق و برقِ قوی و پرشکوه ظاهری و مادّی قرار داشتند. این دنیای کذا که درست نقطهی مقابل فکر امامت شیعی قرار داشت، دستگاه خلافت بنیامیّه و بنی عبّاس بود. خلفای اموی و عباسی، زر و زور، شکوه ظاهری و ابزارهای گوناگون داشتند. اصلاً تفکّر امامت و ولایت در مقابل ظاهر بینان، گم بود. فکر میکنید