سینماگری هنری نیست که احتیاج به پیشرفتهای شگرف صنعتی داشته باشد. هنری است که در آن جوهر استعداد لازمهی کار است و استعداد هم در جامعهی ما فراوان است. چه مانعی دارد که هنر پیشههای برجستهای - فرضاً مثل « چارلی چاپلین ( ۱ )» - در جامعهی ما وجود داشته باشند ؟ چه مانعی دارد که ما این تصوّر را بکنیم ؟ از لحاظ استعداد و ارائهی استعدادهای برجسته، ملت ما در کدام بخش از مسائل انسانی و زندگی، کمتر از ملتهای دیگر بوده است ؟ اگر بنده بخواهم از مافیالضّمیر خودم تعبیر کنم، غم اوّل در باب مسائل مربوط به هنرهای نمایشی، این مسأله است. ما از سینماگران و هنرمندان هنرهای نمایشی خودمان توقّع داریم. بنده انتظار دارم همانگونه که در بخشهای گوناگونِ کارهای بزرگ - از لحاظ علمی، صنعتی، اجتماعی و سیاسی - نسل نوِ ما هنرنمایی کرده است و فضای انقلابی جامعه و حضور مؤمنانهی دلهای پرشور توانسته است معجزه نشان دهد، در زمینهی سینما و هنرهای نمایشی هم کار کنیم. ما به آنچه که تا امروز ارائه شده است، قانع نیستیم. درواقع برای این ملت، کم است. این نکته را هم به شما عرض کنم که بنده به هیچ وجه دل خوش نمیکنم به اینکه در فلان جشنوارهی جهانیِ فیلم، به فلان فیلم سینمایی ما جایزه دادند. این جایزهها و جایزه دادنها که در مواردی حتی با انگیزههای سیاسی همراه است، مهم نیست. ضمناً بهترین فیلمهای سینمای ما هم فیلمهایی نیست که در خارج برای آنها