بیانات سال 1373


از ما جلو افتادند. اگر ما واقعاً بخواهیم منصفانه در این باره حرف بزنیم، باید چنین حرفی بزنیم. علیاَىّ‌حال، حضور مردمی، حقیقتی در باب انقلاب است.

و اما مطلب دیگری که دنبال این مطلب می‌آید، در خصوص کارکردِ انقلاب است. انقلاب با نیرو و اراده مردم و با رهبران یا رهبری که صد در صد متّکی به عواطف مردم است و مردم، عاشقانه دوستش میدارند، پیروز شده است. اکنون این انقلاب میخواهد چه کار کند ؟ جواب این است: اوّل کاری که چنین انقلابی میکند، قطع امتیازهای ظالمانه‌ای است که بیگانگان در طول زمان در این کشور به دست آورده بودند. چنین امری، طبیعی است دیگر ! هر فرد وطندوستی از این‌که ببیند فرضاً دولت انگلیس آمده است و نفت ایران را به غارت می‌برد، ناراضی است و احساس ناراحتی میکند. این امری معلوم و آشکار است.

در زمانهای گذشته، بسیاری از رجال دولتی و نمایندگان مجلس شورای ملی در دو، سه دوره اوّل که واقعاً نماینده بودند و به وسیله مردم انتخاب میشدند - و این، قبل از زمانی بود که رضاشاه، دست روی مجلس گذاشت - با دادن امتیازات به بیگانگان، مخالف بودند. شخصیتهای وطندوست و ملّىِ واقعی، حاضر نبودند امتیازات بدهند. اما در عین حال، جرأت مخالفت هم نداشتند. چرا جرأت نداشتند ؟ چون

«23»