بهترین احزاب سیاسی در آن روز، حزبهایی بودند که در میان آنها یکی دو، سه نفر آدم برخوردار از مقداری شجاعت وجود داشت که مثلاً در ارتباط با قضیهای، اعلامیه میدادند و آن اعلامیه هم نه در سطح مردم که در میان طرفدارانشان پخش میشد. فرضاً هزار نسخه از یک اعلامیه که در آن به موضوعی اعتراض کرده بودند، پخش میشد. بعد هم آنها را دستگیر و محبوس میکردند. مدّتی که در زندان به سر میبردند، یا مصاحبه میکردند و آن مصاحبه باعث رهاییشان میشد و یا اینکه دوران حبس را میگذراندند و رهایشان میکردند.
بهترینهایشان، اینها بودند. کار و حرف آنها، مطلقاً موجی در بین ملت ایجاد نمیکرد. ملت ایران، ملتی دینی، مذهبی و معتقد به روحانیت و علما بود و همین خصوصیت، نقطه انفجار عظیمِ مردمی علیه رژیم ستمشاهی شد. یک مرجع تقلیدِ متّفقٌ علیه نزد همه؛ یک روحانی موجّهِ عظیمالشأن که هر کس او را میشناخت به خوبی میشناخت و حتّی دشمنانش اعتراف میکردند که « انسان خوبی است »؛ یک انسان پرهیزکارِ متّقی که تنها عیب او از دیدگاه دشمنانش این بود که میگفتند مثلاً فلان جا به ما محل نگذاشته، یا معتقد به فلان عقیده فلسفی است؛ یک انسان با علم و با تقوای در سطح بالا، با امداد الهی قدم به میدانِ مبارزه گذاشت. او در طول پانزده سال، یک عدّه شاگرد، یک عدّه همکار و یک عدّه علمای