بیانات سال 1373


میدانی باز وجود دارد و انگلیسیها به تنهایی قادر به جولان در این میدان نیستند، آنها هم حضور پیدا کردند.

از سال ۱۳۳۲ تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی، انگلیس و امریکا بر سرِ چاههای نفت، و در واقع گنج نفت ایران نشستند و تا آن‌جا که توانستند، برداشتند و بردند. ملت ایران چگونه دلش با اینها صاف شود !؟ رژیم پهلوی، سر سپرده انگلیس و امریکا بود و محمّدرضا، واقعاً مثل یک مأمورِ امریکا در ایران عمل میکرد. یک عامل امریکا در رأس یک رژیم وابسته، وظیفه‌ای نداشت جز این‌که وقتی بگویند فلان نخست‌وزیر را بگذار و فلان نخست‌وزیر را بردار، اطاعت کند. آنها هر کاری میخواستند، میکردند. اگر هم یک وقت خودِ او میخواست نخست‌وزیری را برکنار کند و امریکاییها راضی نبودند، به امریکا میرفت و این و آن را میدید، تا اجازه دهند فلان نخست‌وزیر را بردارد یا بگذارد ! وضعیت این گونه بود. سفرای امریکا و انگلیس در تهران، تعیین کننده خطوط اساسی این مملکت بودند.

حال میفهمید که چرا امریکاییها عصبانیاند ؟ حال میفهمید که وقتی دولتمردان امروز امریکا - بخصوص آن وزیر خارجه زشت و نفرت‌انگیزشان - دور دنیا راه میافتند و این‌جا و آن‌جا میگویند « ما

«28»