بیانات سال 1373


خداست، اراده من هم مالِ خداست. دقّت نظر من هم مالِ خداست. اصلاً هر چه دارم مالِ خداست. آن وقت در مقابل این قدرتِ مالکِ محیطِ مدبّری که همه چیز من در قبضه قدرت اوست، گردن بالا بگیرم و بگویم « من »!؟ این، آن نقطه فسادِ بشری است. هر جا این باشد، بد است و موجب فساد میشود.

فلان صهیونیستِ رئیسِ فلان کمپانىِ مثلاً چند ملیّتی، اگر بگوید « من » و خیال کند سیاست دنیا را میچرخاند، یا مثلاً هیتلرِ آتش افروز، یا فلان رئیس جمهورِ طغیانگر امریکا، یا فلان دزدِ سرِ گردنه فلان نقطه، یا فلان شخصِ ملبّس به لباس دین، اما در واقع دعوت کننده به نفس، یا من و شمایی که هیچ کدام از اینها هم نباشیم، اما در زندگی خود را بر هر چیز دیگر ترجیح دهیم و استکبار و استعلا بورزیم، اینها مایه فساد خواهد شد. البته هر چه انسان بزرگتر بود و قدرت بیشتری داشت، انانیّت در او فساد بیشتری به وجود میآورد. اما اگر کوچک بود، انانیّت فقط به ضرر خود اوست و فساد کمتری برای دیگران دارد. خاصیت دعا این است که نفسانیتها را میشکند. لذاست که گفته‌اند: « حتی چیزهای کوچکت را هم از خدا بخواه تا بفهمی که حقیری. بدانی که گاهی اوقات، یک پشه یا مگس، انسان را از کار می‌اندازد، و آسایشِ وی را میگیرد: « و ان یسلبهم الذّباب شیئاً لایستنقذوه منه ضعف الطالب والمطلوب .( ۱۷ )» این است که دعا برای تضرّع پیش خداست؛ برای عرضِ حاجتْ پیش خداست؛

«21»