پایههای فکری و ارزشهای اساسی نیست. مرادشان از کلمهی بنیادگرایی، واپسنگری، کهنهپرستی و نگاه متحجّرانه به مسائل است. یعنی به عنوان یک دشنام، بنیادگرایی را به ملتها نسبت میدهند. از نظر آنان، بنیادگرا یعنی متحجّر و عقبافتاده و دگم و مانند آن ! دشمن اگر فحش ندهد باید تعجّب کرد. دشمنِ لجوج که بلندگویی به آن قوّت در دست دارد و برای تبلیغات، میلیونها دلار خرج میکند، میخواهید دشنام ندهد ؟! معلوم است که دشنام خواهد داد. ما از دشنام دادن او هیچ تعجّب نمیکنیم. اما اگر خودیها حرف او را باور کنند، تعجّب دارد. من عرض میکنم پدیدهی مذکور در دنیای اسلام، پدیدهی مبارکی است. به هر دلیلی نگاه کنید، این پدیده مبارک است. برای ملیتها خوب است. برای دولتهای مسلمان - اگر درست دقّت کنند - خوب است. برای اقتدار کشورها خوب است. برای تضعیف دشمنان جهانی خوب است. برای ایجاد وحدت بین ملتهای اسلامی خوب است. اینکه ملتی، سر بلند کند و بگوید میخواهیم قوانین اسلامی بر ما حکومت کند، بسیار خوب است. جا دارد که دولتها، سیاسیّون، روشنفکران و فعّالین هر ملت، از این پدیده استقبال کنند که بسیار مغتنم است. بعضی اشخاص و جریانها از این امر میترسند. بعضی از کشورها با این پدیده برخورد خصمانه میکنند. ما، در این قضیه با آنها هم عقیده نیستیم. ما میگوییم باید این پدیدهی حرکتزا را شناخت. باید محتوا و مغز و لُبّ آن را فهمید و به عنوان عاملی که امروز میتواند ملتهای مسلمان را پشتیبانی کند و نجات دهد، پذیرفت و