کوچک و حقیر و ناچیز نداند، راه پیشرفت در مقابلش باز میشود. اگر ملتی، مثل بچه مکتبیهای قدیم - که اگر میخواستند یککلمه حرف بزنند، باید از آخوند مکتبی اجازه میگرفتند - چشمش به این باشد که دولتهای دیگر چه میگویند و نظام دلخواه آمریکاییها چیست؛ تا ابد به جایی نخواهد رسید. روحیهی اسلامی، روحیهی تسلیم را از ملتها گرفته و آنها را بیدار کرده و به خود متّکی و معتقد ساخته است. این، آن امید بزرگی است که مشاهده میشود. امروز وقت آن است که دولتهای اسلامی از این روحیهی ملتها استفاده کنند، خودشان را به ملتها متّکی نمایند و با دولتهای بزرگ، مثل شرکا یا رقبای همسنگ حرف بزنند؛ نه اینکه برای آنها اولویّت قائل شوند. امروز در هر گوشهی دنیا هر حادثهای اتّفاق بیفتد، امریکا جلو میآید، سینه سپر میکند و میگوید: من باید حضور داشته باشم ! چرا ؟ چون منافع من اینطور اقتضا میکند ! منافع تو اقتضا میکند اینجا باشی ؟ منافع منطقه اقتضا میکند که تو از اینجا گورت را گم کنی و بروی ! شما در اینجا چه کار میکنی ؟ در خلیج فارس باید باشم ! چرا ؟ چون منافع من است. منافع خلیج فارس اقتضا میکند تو نباشی. او دیگر به منافع دیگران کار ندارد. منافع خودش را بر منافع دیگران مقدّم میدارد. این حالتی است که اینها امروز دارند. درست آن است که ملتها بتوانند مثل همسخنهای برابر و متساوی الحقوق باهم حرف بزنند. اینطور نباشد که امریکا یا فلان کشور اروپایی