بیانات سال 1373


حقیقت هنر هم همین است. ببینید، هنرمند دو تا کار میکند. کار هنرمند فقط روایت هنری نیست؛ روایت هنری آن بخشی از کار هنرمند است که همه آن را میبینید که با هنر خودش دارد چیزی را روایت میکند. اما بخش مهمی قبل از این وجود دارد و آن چیست ؟ آن رؤیت هنری است. چی را روایت میکند ؟ لابد چیزی را دیده و درک کرده است. کی میتواند آن را درک کند ؟ چشم هنرمند. هیچ کس دیگر نمیتواند آن را درک کند. ملتفتید ؟ لذاست مثلاً شما که شاعرید، یا قصه‌نویسید، یا بازیگر یک نمایش هستید، یا کارگردان یک نمایش هستید، وقتی یک قضیه‌ی تاریخی را میخوانید، فضای آن قصه را با آن نگاه هنرىِ خودتان به دست میآورید؛ آن چیزی که چشم بیهنر نمیتواند آن را ببیند؛ این کار اول شماست. بعد آن را با بیان هنری گزارش میکنید؛ این هم کار دوم شماست. نمیشود کسی اعتراض کند که این کجای تاریخ بود ؟ خب تو نمیتوانی ببینی؛ تقصیر من چیست ؟ التفات کردید ؟ این است. شما ببینید؛ اشکالی ندارد. یا در یک بخش دیگر، شما مثلاً ماجرای رفتن عبدالمطلب و سران مکه را به آن جشن سیف‌بن‌ذی یزن ( 5 ) کردید؛ خب ممکن است درباره‌ی این توی تاریخ، دوکلمه نوشته باشند؛ اما آن صحنه‌ای که آدم با گزارش شما توی آن باغ و آن شب کذائی جلوی چشم خودش میبیند، آن را که نمیشود

«8»