گازتان یا یخچالتان خراب شد به سراغ همسایه بروید و بگویید: « بیزحمت بیایید این وسیله را برای ما تعمیر کنید .» این کار، عین وابستگی است. البته یک وقت هم لازم است؛ یعنی طرف خبرویّتی دارد و شما باید از او یاد بگیرید. این اشکالی ندارد. همسایه وسیلهای دارد که میتواند با آن کار کند. شما آن را از او امانت بگیرید و بعد هم سعیتان بر این باشد که خودتان را از او بینیاز کنید. در مقیاس یک ملت، این بینیازی به معنای استقلال علمی، عملی، فنّی، فرهنگی و در یک کلام استقلال همه جانبه است. انقلاب اسلامی از ابتدا به دنبال چنین استقلالی بوده است.
امروز در سطح دنیا که نگاه میکنیم، میبینیم بعضی از کشورها این راه را رفتهاند و به نتیجه هم رسیدهاند. کشورهایی که بعد از جنگ دوم جهانی - به تعبیر مبالغهآمیزی که معمولاً گفته میشود - تقریباً با خاک یکسان شده بودند، کمر راست کردند و به خودشان پرداختند. در واقع از نیروهای درون خودشان استفاده کردند و امروز در زمینه اداره امور دنیای خود از کسانی که اینها را در جنگ به خاک سیاه نشانده بودند بالاتر رفتهاند. پس به نتیجه میرسیم که میشود با چنین طرز فکری به استقلال علمی و فنّی و غیره دست یافت. امام ما رضوان اللَّه تعالی علیه همّتش این بود که به ملت بگوید: « ای ملت ایران ! ای جوان ایرانی ! ای کارگر ایرانی ! ای مهندس و ای مدیر ایرانی ! تو بدون اینکه به بیگانه تکیه کنی خودت میتوانی .» امام میخواست روحیه « توانستن » را در ما زنده