بسماللَّه الرّحمن الرّحیم
به همه برادران و خواهران عزیز، مخصوصاً به عزیزانی که زحمت کشیدند و از راههای دور تشریف آوردند، خوشامد عرض میکنم. این فرصت که هر سال به دست میآید تا در آن از دو قشر عزیزِ ارزشمند جامعه تجلیل کنیم و با آنها چند کلمه حرف بزنیم، برای بنده فرصت مغتنمی است. این دو قشر، که یکی قشر معلّمین و دیگری قشر کارگران کشور است، از جهات مختلفی حقیقتاً جزو قشرهای ممتاز کشور ما هستند. تصادفات زمانه، چنین پیش آورد که شخصیت برجستهای مثل شهید « مطهّری » که به یک معنا، معلّمی بزرگ و به معنای دیگر، کارگری نمونه بود، تقریباً همزمان با روز کارگر به شهادت برسد. معلّمىِ آن شهید، موضوع تدریس اوست و کارگریاش، امر تألیف، اینجا و آنجا رفتن، حرکت کردن و تماس گرفتن با قشرهای تحصیلکرده و روشنفکر و نظایر آن است. این هم به یک معنا وجهه دیگری از شخصیت شهید مطهّری است.
آن بزرگوار که سالگرد شهادتش با این ایام مصادف است، نمونه آن چیزی است که بنده میخواهم امروز روی آن تکیه کنم. همان گونه که میدانید دو قشر معلّم و کارگر، فینفسه از اقشار برجسته جامعهاند. قشر معلم در کشور ما با چند میلیون جمعیت - شاید یک پنجم یا یک ششم جمعیت کشور - سرو کار دارد. یعنی در واقع، امر