و در مرحلهی دوّم، حقگرایی؛ همان چیزی که ناشی است از عدالت، ناشی است از وجدان پاک، ناشی است از روح باطلستیزی. در همهی کسانی که در قوّهی قضائیّه مشغولند، همینجور. حتّی من میخواهم عرض کنم کسانی که در بخشهای اداری و دفتری هم کار میکنند، باید از این خصوصیّات برخوردار باشند؛ اگر آنجاها هم خدای نکرده فسادی به وجود آمد، این فساد سرایت میکند به بدنهی [دستگاه] قضا؛ [لذا] یکچنین دستگاهی باید باشد. قوّهی قضائیّه، روزبهروز هم بایستی انشاءاللّه در این جهت پیش برود. لذاست که بایستی همین نظارتی که حالا جناب آقای یزدی اشاره فرمودند نسبت به قوّهی قضائیّه، اشرافی که وجود دارد از طرف رؤسا و بزرگان و مسئولین تراز اوّل، ادامه پیدا بکند و عناصر هر چه بهتر جذب بشوند و اگر کسانی این بار سنگین را نمیکشند، آن وقت دیگر قوّهی قضائیّه خودش را رها کند از وجود آنچنان کسانی که یا به خاطر نداشتن علم لازم یا نداشتن خصوصیّات دیگر، مناسبتی ندارند. اگر قوّهی قضائیّه در آن حدّ مطلوب ــ یعنی حدّاقلّ آنچه لازم و مطلوب است، نه حدّاکثر آن ــ قرار بگیرد، آن وقت مشاهده میکنید که در جامعه روزبهروز جرایم کمتر خواهد شد، در بدنهی دستگاههای دولتی روزبهروز اشکالات کمتر خواهد شد. البتّه این مرهون آن است که قوّهی مقنّنه کمک کند به قوّهی قضائیّه، با تنظیم آن موادّ قانونی لازم که قوّهی قضائیّه بتواند با دستهای قدرتمندی، آن کار لازم را انجام بدهد.