بیانات و مکتوبات 1374


مطلب دوّمی که امروز من فکر کرده بودم بگویم، مسئله‌ی کاغذ است. من از ناشرها میپرسم که مشکل شما چیست یا فروشتان مثلاً چه جوری است؛ بعضی بعد از سؤال من، بعضی بدون سؤال من، به مشکل کاغذ اشاره میکنند. کاغذ در جامعه‌ی ما یک کالای تزئینی و تجمّلاتی نباید به حساب بیاید، یک کالای اصلی باید به حساب بیاید؛ کمااینکه دولت هم برای کاغذ واقعاً دارد به‌اصطلاح اضافه میدهد، سوبسید میدهد، کمک پولی میکند، به‌اصطلاح سَر میدهد ــ ما میگوییم سر؛ ما همین سوبسید را در مشهد میگوییم «سر»؛ سر دادن به یک چیزی، چیزی را برای چیزی به عنوان سر دادن؛ این‌جوری میگوییم؛ غرض باید یک لغتی هم معادل با سوبسید پیدا بشود ــ علی‌ایّ‌حال دولت هم الان این کار را میکند، کمک میکند به روزنامه‌ها، به مطبوعات، به ناشرین؛ این کارها میشود لکن در عین حال مشکلات دارند. من میبینم یک کتابی را مثلاً به قیمت گزافی میفروشند، در حالی که خریدار نمیتواند [بخرد]. من برخورد کردم به مواردی که قیمتها به نظر من زیاد بود، بیش از اندازه‌ای که امروز مقتضی است. این به خاطر آن است که ما از لحاظ کاغذ مشکل داریم. خلاصه باید روی این چند سرفصل، [یعنی] بازیافت کاغذ و صرفه‌جویی در کاغذ و تولید کاغذ داخلی کار بشود؛ یعنی کاری کنند که در کاغذ صرفه‌جویی بشود. امروز با اینکه آدم گاهی فکر میکند که دیگر حالا دوران «اَدِقّوا اَقلامَکُم وَ قارِبوا بَینَ سُطورِکُم»2 نیست، بعد می‌بینیم نه، اتّفاقاً باز هم دوران همینها است؛ باز هم باید قلمها را ریز تراشید تا کاغذ کمتر مصرف بشود، باز هم باید صرفه‌جویی کرد در باب کاغذ تا کاغذ به نیاز جامعه برسد. علاوه بر این، مسئله‌ی بازیافت کاغذ هست و این کاغذهای باطله‌ای که میتوانند اینها را با شیوه‌های مخصوص مورد استفاده قرار بدهند، و همچنین تولید کاغذ داخلی است که اینها باید ان‌شاءاللّه مورد توجّه قرار بگیرد؛ بعضی از اینها به عهده‌ی دولت است، بعضی به عهده‌ی مردم.

«4»