بیانات و مکتوبات 1374


البتّه در باب غدیر، از ابعاد گوناگونی انسان میتواند نظر بیندازد و بهره‌ی معنوی و فکری بگیرد. یکی اصل مسئله‌ی «ولایت» است که استمرار نبوّت است. این یک مسئله‌ی مهمّی است که معلوم بشود نبوّت، گزاردن پیغام پروردگار در میان بشر در یک برهه‌ای از زمان است؛ تحقّق اراده‌ی الهی به وسیله‌ی شخصی که مبعوث پروردگار و برگزیده‌ی پروردگار است در یک دوره‌ای از زمان، که بدیهی است این دوره هم تمام میشد و میگذشت که «اِنَّکَ مَیِّتٌ وَ اِنَّهُم مَیِّتون».3 این حادثه‌ی الهی و معنوی با رفتن پیغمبر منقطع نمیشود و هر دو جنبه‌اش باقی میماند: یکی جنبه‌ی اقتدار الهی و حاکمیّت دین و حاکمیّت اراده‌ی پروردگار در میان بشر است که انبیا مظهر اقتدار پروردگار بودند در میان بشر؛ انبیا که نیامدند مردم را فقط نصیحت بکنند؛ نصیحت و تبلیغ یک بخشی از کار پیغمبران است. پیغمبران همه آمدند تا یک جامعه‌ای را به وجود بیاورند بر اساس ارزشهای الهی؛ یعنی در واقعیّت زندگی مردم تأثیر بگذارند. بعضی توانستند، بعضی هم نتوانستند؛ بعضی مبارزاتشان به نتیجه رسید، بعضی هم نرسید؛ ولی این جنبه در زندگی پیغمبران یک جنبه‌ی اصلی است که مظهر قدرت خدا در زمین و در میان بشر و مظهر حاکمیّت الهی و ولایت الهی در میان مردم هستند؛ این [جنبه] استمرار پیدا میکند. این یک جنبه که معلوم بشود دین هیچ وقتِ از تاریخ و زمان نمیتواند اثر خود را ببخشد مگر اینکه این زمامداری و حاکمیّت و اقتدار در آن وجود داشته باشد.

«2»