بیانات و مکتوبات 1374


آنچه بنده میخواهم عرض بکنم، به طور خلاصه دو کلمه است: یکی این است که خودِ عاشورا را و ماجرای حسین‌بن‌علی را در خلال منبر، در خلال روضه‌خوانی [بیان کنید]؛ باید روضه‌خوانی بشود؛ روضه‌خوانی به همان شکل سنّتی، نه برای سنّت‌گرایی؛ چون آن [شکل] درست است؛ یعنی واقعه‌خوانی، وقایع‌خوانی که شب عاشورا این‌جور شد، روز عاشورا این‌جور شد، صبح عاشورا این‌جور شد. شما ببینید یک حادثه‌ی بزرگ بمرور از بین میرود، [امّا] حادثه‌ی عاشورا با جزئیّاتش باقی است به برکت همین خواندن‌ها؛ فلان کس این‌جوری آمد با امام حسین وداع کرد، اینجوری رفت به میدان، این‌جوری جنگید، این‌جوری شهید شد، این کلمات را بر زبان جاری کرد؛ البتّه متقن؛ در آن حدّی که میشود، مثلاً در حدود لهوف ابن‌طاووس و ارشاد مفید و امثال اینها؛ نه چیزهای من‌درآوردی! واقعه‌خوانی بشود، روضه‌خوانی بشود و در خلال روضه‌خوانی، در خلال سخنرانی، در خلال مدّاحی، در خلال خواندن شعرهای مصیبت، در خلال خواندن نوحه‌ی سینه‌زنی، در خلال سخنرانی‌های آموزنده، ماجرای امام حسین و هدف امام حسین (علیه الصّلاة و السّلام) بیان بشود؛ همان که در کلمات خود آن بزرگوار هست که «ما خَرَجتُ اَشِراً وَ لا بَطِراً وَ لا ظالِماً وَ لا مُفسِداً بَل اِنَّما خَرَجتُ لِطَلَبِ الاِصلاحِ فی اُمَّةِ جَدّی».12 این یک سرفصل است؛ اصلاح. یا مثلاً این عبارت دیگر: اَیُّهَا النّاسُ اِنَّ رَسولَ اللّهِ (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) قالَ مَن رَأی سُلطاناً جائِراً مُستَحِلّاً لِحُرُمِ اللّهِ ناکِثاً لِعَهدِ اللّهِ ... فَلَم یُغَیِّر عَلَیهِ بِقَولٍ وَ لا فِعلٍ کانَ حَقّاً عَلَی اللّهِ اَن یُدخِلَهُ مَدخَلَه؛13 این [هم] یک سرفصل. اینها درس است. یا آنکه میفرماید: فَمَن کانَ باذِلاً فینا مُهجَتَهُ وَ مُوَطِّناً عَلیٰ لِقاءِ اللّهِ نَفسَهُ فَلیَرحَل مَعَنا.14 بحث لقاءاللّه است، بحث ملاقات با خدا است. هدف آفرینش بشر، هدف «اِنَّکَ کادِحٌ اِلی رَبِّکَ کَدحًا»، [هدف] همه‌ی این تلاشها و زحمتها همین است که ملاقات کند: فَمُلاقیه.15 اگر کسی موطّن در لقاءاللّه است و توطین نفْس16 کرده است بر لقاءاللّه‌، فَلیَرحَل مَعَنا؛ باید با حسین راه بیفتد. نمیشود نشست در خانه، نمیشود چسبید به دنیا و تمتّعات دنیا و غافل شد از راه حسین؛ باید راه بیفتیم. این راه افتادن از درون خود ما شروع میشود، از نفْس ما شروع میشود، از تهذیب نفْس شروع میشود، به سطح جامعه میکشد، به سطح جهان میکشد. اینها باید بیان بشود. اینها هدفهای امام حسین است، اینها خلاصه‌گیری‌ها و جمع‌بندی‌های نهضت حسینی است. جمع‌بندی نهضت حسینی (علیه السّلام) این است که یک روز امام حسین (علیه السّلام)، اَصبَحَ17 در حالی که همه‌ی دنیا در زیر سیطره‌ی ظلمات ظلم و جُور پوشیده بود، محکوم بود؛ هیچ‌کس جرئت نداشت حقیقت را بیان کند؛ فضا، زمین و زمان، سیاه و ظلمانی بود؛ این‌جوری بود. شما نگاه کنید ببینید ابن‌عبّاس نیامد با امام حسین، عبداللّه‌بن‌جعفر نیامد با امام حسین؛ معنای اینها چیست عزیزان من؟ این نشان نمیدهد دنیا را که در چه وضعی بود؟ در یک چنین وضعیّتی امام حسین، تک و تنها [ایستاد]. البتّه چند ده نفری دُوروبَر آن حضرت ماندند امّا اگر هم نمیماندند، آن حضرت می‌ایستاد؛ مگر غیر از این است؟ فرض کنیم شب عاشورا وقتی حضرت فرمود که من بیعتم را برداشتم بروید، همه میرفتند؛ اباالفضل هم میرفت، علیّ اکبر هم میرفت، همه میرفتند، حضرت تنها میماند؛ روز عاشورا چه میشد؟ حضرت برمیگشتند یا می‌ایستادند و میجنگیدند؟

«8»