آنچه ما امروز میبینیم، واقعاً حتّی در صدر اسلام، در زمان نبیّ اکرم (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) نمونههای نادری دارد؛ بعضیاش اصلاً نمونه ندارد. این ملّت یک چنین ملّتی است. اگر ما نمایندهی مجلس شدیم، نمایندهی این ملّتیم. خب، این ملّت به این عظمت، این ملّت به این جلالت قدر، این ملّت به این عزّت، سر در مقابل غیر خدا فرود نیاورد از وقتی بندهی خدا شد. شانزده سال است که این ملّت به دنبال عبد صالح خدا حرکت کرد و همهی قیود بندگی قدرتها و شخصیّتها و مقامات را برید برای خاطر بندگی پروردگار؛ پناه خودش را از همه قطع کرد و به خدای متعال پناه برد؛ چنین ملّتی عزیز است. عَزَّ جارُک؛ ای خدای متعال! آن که به تو پناه میآورد عزیز است. خدا که پناهآورندهی به خودش را وانمیگذارد؛ آن شأن لئام11 است که کسانی را که به آنها پناهنده میشوند و با آنها پیوند دوستی میبندند، در گرفتاریها رهایشان میکنند. اکرمالاکرمین، عزیز میدارد آن کسی را که به او پناه آورده است؛ همچنان که خود او عزیز است. عَزَّ جارُک وَ جَلَّ ثَنائُک؛12 همانطور که «جَلَّ ثَناءُ اللّه» است، همینطور هم «عَزَّ جارُ اللّه» است. خب حالا که ما نمایندهی این ملّت شدیم با آمدن در این مجلس، باید این عزّت حفظ بشود. نباید این نماینده خدای نکرده یک وقتی با فرود آوردن سر در مقابل کسانی که دل با این نظام همراه ندارند، [عزّت ملّت را زیر سؤال ببرد.] فلان آدم طاغوتیای که یک شاهی صنّار پول در جیبش است، احیاناً هم فرض کنید در قضایای انتخابات یک خرج بیخودیای هم کرد ــ خب غلط کرد خرج کرد، میخواست نکند ــ ما بیاییم حالا جلوی این مثلاً یک احترامی بکنیم که این، فلان جا اینجوری [کرده]. یا مثلاً فرض بفرمایید که در مسافرت به حوزهی انتخابی یا فلان نقطهی دیگر، مادر شهید و خانوادهی شهید و جوان حزباللّهی و بسیجی که انتظار دارد ما را در گلزار شهدا و در منطقهی شهیدآباد و در حسینیّهی حزباللّه و در خانهی فلان شهید ببیند، احیاناً خبر بشنود ــ اینها چیزهایی [است] که ممکن است گاهی پیش بیاید ــ که رفتهاید خانهی فلان آدمی که با انقلاب، با نظام اسلامی، با اصل اسلام در واقع هیچ رابطهای ندارد یا رابطهی خوبی ندارد؛ این حفظ عزّت اسلام نیست. خب، این یکی از این بایدها و نبایدها است؛ یک بایدی در این هست و یک نبایدی؛ اینها آن چیزهایی است که مورد توجّه است.