بیانات و مکتوبات 1374


یکی از این بایدها آن است که نماینده‌ی مجلس بایستی چون نماینده‌ی این ملّت عزیز است، «عزّت» این ملّت را حفظ بکند. بالاخره انتساب به یک جای بالا و بزرگ یک اقتضائاتی دارد. آن کسی که فرضاً یک نوجوان معمولی است در کوچه و بازار، یک جور حرکت میکند، همین نوجوان وقتی پسر فلان آقای محترم بود، یک جور دیگر مجبور است حرکت کند؛ چاره‌ای ندارد، باید یک شئوناتی را رعایت کند، یک محدودیّتهایی را بالاخره باید بپذیرد. لذاست که اگر چنانچه شما یک روشی را از پسر فلان آقا مشاهده کنید، به او ایراد میگیرید؛ [امّا] همان را اگر از یک نوجوان معمولی در کوچه و بازار ببینید، نه، میگویید یک جوانی است دیگر، انجام داده. خب اگر چنانچه ما نماینده‌ی یک ملّتی هستیم که اگر امروز در دنیا این آیه‌ی شریفه که «کُنتُم خَیرَ اُمَّةٍ اُخرِجَت لِلنّاس»10 مصداقی داشته باشد، آن مصداق حقّاً و انصافاً این ملّت است، [باید این جایگاه را حفظ کنیم]؛ آن ملّتی که اگر ملّتهای مظلوم دنیا بخواهند نگاه کنند به کارنامه‌ی یک ملّتی و نیرو بگیرند، احساس عزّت بکنند، احساس شرف بکنند، درس بگیرند، باید به او نگاه بکنند، این ملّت است؛ ملّتی که مادر چهار شهیدش احساس افتخار میکند که چهار شهید در راه خدا داده است؛ ملّتی که جانبازش، آزاده‌ی ده سال یا دوازده سال در زندان دشمن مانده‌اش احساس افتخار میکند به خاطر سربازی اسلام و قرآن؛ اینها خیلی مقامات بالایی است. اگر واقعاً در زندگی ما این‌جور چیزهایی اتّفاق نیفتاده بود، حق داشتیم باور نکنیم که میشود این‌جور بود؛ کمااینکه خیلی از قضایای صدر اسلام از مجاهدتها و فداکاری‌ها و بزرگ‌منشی‌ها را وقتی در گذشته، در سخنرانی‌ها، در گفتارهای خصوصی نقل میکردیم، بعضی‌ها ــ حتّی گاهی بعضی از خود گوینده‌هایش ــ ته دلشان خیلی باور نمیکردند که همه‌ی این جزئیّات هم همین‌جور اتّفاق افتاده است؛ از بس بزرگ و باعظمت است!

«10»