نقطهی مقابل، تعلیمات ائمّه (علیهم السّلام) است. در اوایل این دعای مکارمالاخلاق4 ــ که حقیقتاً هر فقرهای از این دعا، هر جملهای از این دعا یک معرفت بزرگ و یک درس زندگی است برای انسان مؤمن، که جا دارد کسانی که اهل مطالعه و تدبّر هستند، یا اهل دعا و تضرّع هستند، با دعای مکارمالاخلاق اُنس بگیرند و آشنا بشوند ــ چند جمله دارد که خوبوبدها را در مقابل هم قرار میدهد. مثلاً عرض میکند: وَ اَجرِ لِلنّاسِ عَلَی یَدِیَ الخَیر؛ یعنی خدایا! برای مردم و به سود مردم کار خیر را بر دستان من جاری بکن؛ این کار خوب. بعد بلافاصله میفرماید: وَ لا تَمحَقهُ بِالمَنّ، امّا این کار نیک را با منّتگذاری بر آن کسانی که برایشان کار نیکی انجام گرفته است ضایع نکن، خراب نکن. «باید» عبارت است از کار خیر کردن برای مردم، «نباید» عبارت است از منّت گذاشتن. یا عرض میکند که «وَ هَب لی مَعالِیَ الاَخلاق»، اخلاق برجسته و بالا و والا را به من عنایت بکن امّا «وَ اعصِمنی مِنَ الفَخر»، من را دچار افتخار نکن که دائم مباهات کنم، افتخار کنم که بله، من فلان اخلاق نیک را دارم. یا «وَ اَعِزَّنی وَ لا تَبتَلِیَنّی بِالکِبر»، مرا عزّت ببخش امّا تکبّر نبخش؛ عزّت خوب است، تکبّر بد است. رفتار ائمّه و تعالیم ائمّه اینجوری است.