در همهی ادیان و مذاهب بلکه در همهی تمدّنها و فرهنگهای عالم، یک چیزهایی هست که باید مردم آنها را انجام بدهند، صفتهایی هست که باید آنها را برای خودشان به وجود بیاورند؛ اینها ارزشها است. یک چیزهایی هم هست که مردم باید از آنها دوری کنند؛ اینها ضدّارزشها است؛ هم در ادیان، ما چیزهایی داریم که ضدّارزش است که اگر کسی بخواهد خود را به هدف دین برساند، باید از این چیزها دوری کند، هم در فرهنگهای دنیایی از این قبیل چیزهایی را داریم، هم در تمدّنهای بزرگ جهانی یک چیزهایی را مشخّص میکنند که از نظر آنها ضدّارزش است؛ باید مردم، گروهها، اجتماعات از آنها اجتناب کنند. همهجا چیزهایی هست که از نظر آن دین یا آن مکتب یا آن تمدّن یا آن فرهنگ خاص مطرود و منفی است و باید کنار گذاشته بشود. در عرف شرعی و دینی به اینها میگویند حرام، محرّمات یا چیزهای مذموم، صفات زشت. و در همهجا چیزهایی از این قبیل هست که اگر مورد توجّه قرار نگیرد و رعایت نشود، به آن هدفهایی که دین به آنها دعوت میکند، یا یک فرهنگ به آنها دعوت میکند، یا یک تمدّن به آنها دعوت میکند نمیشود رسید. اگر یک عدّه مردمی ارزشها را دنبال بکنند، مثلاً واجبات را انجام بدهند یا مستحبّات را انجام بدهند امّا از محرّمات خودداری نکنند، به هدفها نمیرسند. اگر آن چیزهایی که در این فرهنگ یا در این دین خوب است، مورد نظر باشد و شناخته شده باشد امّا آن چیزهایی که مطرود است، مورد نظر نباشد، نمیشود به هدفها رسید. مثل این است که یک بیمار داروی معالج را مصرف بکند امّا در کنار آن از آنچه برای او مضر است پرهیز نکند؛ این دارو برای او اثر مثبتی نخواهد داشت، یا لااقل اثر چشمگیری نخواهد داشت و به او بهبودی نخواهد رسید. لذاست که وقتی ما با دیدگاه اسلام به مسئله نگاه میکنیم، میبینیم در شرع مقدّس اسلام بایدها و نبایدها هر دو در کنار هم ذکر شده است.