بنده آن روز ــ بیست و چند سال پیش ــ به آن برادران و خواهرانی که میشنفتند این حرف را، گفتم که عزیزان من! امام حسین به چه زبانی بگوید تکلیف شماها چیست؟ شرایط همان شرایط است، زندگی همانجور زندگی است، اسلام هم همان اسلام است؛ خب، امام حسین به همهی نسلها عملاً نشان داد. اگر یک کلمه حرف هم از امام حسین نقل نمیشد، ما باید میفهمیدیم تکلیفمان چیست. ملّتی که اسیر است، ملّتی که در بند است، ملّتی که دچار فساد سران است، ملّتی که دشمنان دین بر او حکومت میکنند و زندگی او را در دست گرفتهاند، سرنوشت او را در دست گرفتهاند، خب از طول زمان باید بفهمد که تکلیفش چیست؛ چون پسر پیغمبر و امام معصوم نشان داد که در چنین شرایطی باید چه کار کرد؛ با زبان نمیشد. اگر با صد زبان این مطلب را میگفت و خودش نمیرفت، ممکن نبود این پیغام از تاریخ عبور کند و برسد؛ امکان نداشت. از تاریخ که فقط نصیحت کردن و به زبان گفتن عبور نمیکند؛ هزار جور توجیه و تأویل میکنند؛ باید عمل باشد؛ آن هم عملی چنین بزرگ، عملی چنین سخت، فداکاریای چنین باعظمت و جانسوز که امام حسین انجام داد؛ و حقیقتاً آنچه از صحنهی روز عاشورا در مقابل چشم ما است، جا دارد که بگوییم در تمام حوادثی که ما سراغ داریم از فجایع بشری، حادثهی کربلا هنوز تک و بیهمتا است، نظیری ندارد؛ همانطور که ــ بنا بر آنچه در روایات هست ــ پیغمبر فرمود، امیرالمؤمنین فرمود، امام حسن فرمود که «لا یَومَ کَیَومِکَ یا اَبا عَبدِاللّه»؛18 هیچ روزی مثل روز تو، مثل روز عاشورای تو، مثل کربلای تو، مثل حادثهی تو نیست.