حالا اندکی توضیح بدهم قضیّه را. ببینید برادران و خواهران نمازگزار عزیز! پیغمبر اکرم و هر پیغمبری وقتی که میآید، یک مجموعهی احکام را میآورد. این احکامی که میآورد، بعضی فردی است و برای این است که انسان خودش را اصلاح کند، بعضی اجتماعی است و برای این است که دنیای بشر را آباد کند، زندگی بشر را اداره کند، اجتماعات بشر را به پا بدارد؛ یک مجموعهی احکامی است که به این مجموعه میگویند «نظام اسلامی». خب، اسلام بر قلب مقدّس پیغمبر اکرم نازل شد؛ نماز را آورد، روزه را آورد، زکات را آورد، انفاقات را آورد، حج را آورد، احکام خانواده را آورد، ارتباطات شخصی را آورد، بعد جهاد فیسبیلاللّه را آورد، تشکیل حکومت را آورد، اقتصاد اسلامی را آورد، روابط حاکم و مردم را آورد، وظایف مردم در مقابل حکومت را آورد. همهی این مجموعه را اسلام بر بشریّت عرضه کرد و همه را هم پیغمبر اکرم بیان کرد: ما مِن شَیءٍ یُقَرِّبُکُم اِلَی الجَنَّةِ وَ یُبَعِّدُکُم مِنَ النّارِ اِلّا وَ قَد اَمَرتُکُم بِه.6 همهی آن چیزهایی که یک انسان را و یک جامعهی انسانی را ــ هم یک فرد بشر را، هم یک جامعهی انسانی را ــ میتواند به سعادت برساند، پیغمبر اکرم بیان کرد؛ نهفقط بیان، بلکه آنها را عمل کرد، پیاده کرد. خب، در زمان پیغمبر حکومت اسلامی تشکیل شد، جامعهی اسلامی تشکیل شد، اقتصاد اسلامی پیاده شد، جهاد اسلامی بر پا شد، زکات اسلامی گرفته شد؛ شد یک کشور اسلامی، یک نظام اسلامی. مهندس این نظام، نبیّ اکرم است و آن کسی که به جای او مینشیند. راهبر این قطار در این خط، نبیّ اکرم است و آن کسی که به جای او مینشیند؛ خط هم روشن و مشخّص و باید جامعهی اسلامی و فرد اسلامی بر روی این خط و در این جهت و از این راه حرکت کند؛ و اگر چنین حرکتی هم انجام بگیرد، آن وقت انسانها به کمال میرسند، انسانها صالح میشوند، انسانها فرشتهگون میشوند، ظلم در میان مردم از بین میرود، بدی از بین میرود، فساد از بین میرود، اختلاف از بین میرود، فقر از بین میرود، جهل از بین میرود، بشر به خوشبختی کامل میرسد و میشود بندهی کامل خدا. این نظام را اسلام به وسیلهی نبیّ اکرم آورد و پیاده کرد در جامعهی آن روز بشر. در کجا؟ در گوشهای که اسمش مدینه بود و بعد هم توسعه داد به مکّه و چند شهر دیگر.