بیانات و مکتوبات 1374


امّا از جنبه‌ی معنوی و واقعی. ملّتهای جهان و تاریخ بشر آموخته‌اند که ببینند یک جماعتی، یک ملّتی و کشوری ــ در طول تاریخ و در همه‌جای عالم ــ زحمتی میکشند، تلاشی میکنند، دشمنی را سر جای خود می‌نشانند، فداکاری از خودشان نشان میدهند، افتخار می‌آفرینند تا اینکه پیروزی نصیبشان میشود؛ بعد از آنکه پیروزی را با این زحمت به دست آوردند، سرنوشت اغلب این کشورها و ملّتها این‌جور شده است که رفته‌اند در داخل خانه‌ها و جوامع و شهرها و روستاها و مشغول زندگی شده‌اند و چرب و شیرین زندگی را زیر دندانهای خود مزمزه کرده‌اند و یادشان رفته است که ما دشمنی هم داشتیم، یادشان رفته است که این افتخار را با چه بهای سنگینی به دست آوردیم؛ خوابشان برده است و دشمنی که در میدان جنگ، در مقابل آنها شکست خورده بود، بعد از دوران جنگ به سراغ آنها آمده است و با آسودگی و بدون زحمت، دستاورد عزیزی را که آن‌همه برایشان قیمت داشت، از آنها ربوده و برده است. تاریخ را نگاه کنید! این سرنوشت بسیاری از کشورها است، این سرنوشت بسیاری از ملّتهای غافل است. کسانی [بودند] که حتّی در دوران جنگ هم به جای اینکه به خطر دشمن بیندیشند، به زندگی راحت و بر هم نخوردن آرامش مادّی زندگی می‌اندیشیدند و اگر یک ذرّه گوشه‌اش ساییده بود، همه‌کس را مورد اعتراض قرار میدادند؛ بعد از دوران جنگ و قبول آتش‌بس هم ــ از سال 67 به این طرف ــ این‌جور آدمهایی بوده‌اند، این‌جور روحیه‌ای بوده است. ما هم مثل بقیّه‌ی جوامع، بشریم؛ همان آفتها، همان خطرها، همان سرنوشت‌ها ما را تهدید میکند.

«3»