و آن نکتهی دوّم، همان نکتهی اجتماعی است؛ اینکه خدای متعال این واجب را به نحوی انجام داده است که مسلمانها چشم در چشم یکدیگر واقع بشوند. اگر حج نبود، یک فرد مسلمان ممکن بود تا آخر عمر بسیاری از این ملّیّتها را نه اینکه نبیند، حتّی اسم آنها را هم نشنود. حج چیز عجیبی است؛ ملّتهای مختلف، با رسوم مختلف، با زبانهای مختلف را ــ کسانی که اگر دو نفرشان با هم در یک نقطهای روزهای متمادی هم با هم باشند، معلوم نیست یک ذرّه با یکدیگر اُنس پیدا بکنند ــ بدون آشنایی در یک نقطهای جمع میکند، عمل واحد و ذکر واحد و عشق واحد و هدف واحد به همهی اینها میبخشد که دنبال آن هدف بروند.