خب حالا شما هستید و جامعهی ایرانی و میخواهید فرهنگ اسلامی را برگردانید به این جامعه؛ میخواهید آن چیزهایی را که از این پیکرهی اسلامی گرفته شده است به او برگردانید. مصداق «وَاستَصلِح بِقُدرَتِکَ ما فَسَدَ مِنّی»4 در دعای مکارمالاخلاق همین است. آن بخشهایی از زندگی ما را که تحت تأثیر ظلمها و استبدادها و انحرافها و کجفهمیها و کجرویها و دخالتهای بیگانه و امثال اینها ضایع و فاسد شده است، میخواهید استصلاح کنید؛ این چیز عظیمی هم هست، کار بسیار بزرگی است. اگر واقعاً وزارت ارشاد جز اصلاح فرهنگ عمومی هیچ کار دیگری نداشته باشد، به نظر بنده کار کمی را به عهده نگرفته است. خب حالا بحمداللّه همّت آقایان بالا است؛ این کار را هم دارند، صد تا کار دیگر هم دارند! انشاءاللّه به همهی آن هم خواهند رسید؛ امیدواریم، امّا این کار از همهی کارها مهمتر است؛ این کار محور همهی کارهای دیگر است. کتاب باید برای اصلاح فرهنگ عمومی منتشر بشود، فیلم باید برای اصلاح فرهنگ عمومی ساخته بشود، هنر باید در جهت فرهنگ عمومی هدایت بشود، صدا و سیما باید برای فرهنگ عمومی دائماً کار کند در همهی برنامهها؛ برنامههای هنری، برنامههای گزارشی، برنامههای خبری؛ علما و ائمّهی جمعه و خطبا و مبلّغین و جامعهی روحانیّت محترم و معظّم در هر بخشی که هستند، باید برای این [کار] تلاش کنند و کار کنند. یک عدّهای تحلیل کنند، یک عدّهای آیات الهی را بخوانند، یک عدّهای کلمات معصومین را بیان کنند. بایستی جهتگیری عمدهی مطبوعات [هم] اصلاح فرهنگ عمومی باشد. سازمانهایی که مخصوص کار تبلیغی هستند، مثل سازمان تبلیغات اسلامی و بخشهایی که تابع و در کنار آن هست، باید در این جهت تلاش کنند و کار کنند. اگر انشاءاللّه یک تلاش هماهنگِ صحیحجهتگیریشدهای وجود داشته باشد، چرا، ملّت ما آمادهاند. خصوصیّت این چیزهای بنیانی هم این است که در انسانها میماند، نسلبهنسل منتقل میشود و فطری میشود؛ شبیه ذاتیّات، جزو فطرت افراد یک جامعه میشود. اگر هم بفرض یک وقتی مثلاً مردم منفک از آن بشوند، با یک چیز مختصری فوراً به آن برمیگردند.