خود مسئلهی فرهنگ عمومی یک مسئلهی جدیدی است؛ یعنی شاید اهل فکر و فرهنگ و صاحبنظران مسائل فرهنگی قبلها به این معنا کمتر اندیشیده بودند که برای هدایت و ادارهی فرهنگ عمومی در جامعه یک کار ویژه لازم است. فرهنگ عمومیِ جامعهی ما رها بود، مانده بود به اینکه کدام صدای قویتر، کدام دستِ چیرهتر، کدام مهارت و ذوق و تواناییِ بیشتر در صحنهی زندگی مردم حضور پیدا کند، آنها را بکشاند به سمت این یا آن پدیدهی فرهنگی و کیفیّت فرهنگی. اینکه یک جمعی بنشینند فکر کنند که چگونه میشود فرهنگ عمومی جامعه را شکل داد، هدایت کرد، به سمت صحیحی سوق داد، چیزهایی را از آن حذف کرد، پالایشی در آنچه به عنوان فرهنگ عمومی در جامعهی مردم هست به وجود آورد، امر تازهای است؛ مال این چند سال اخیر است که اوّل در شورای عالی انقلاب فرهنگی مطرح شد، و خب حالا بحمداللّه میبینیم که یک مجموعهای هم گِرد هم آمدهاند؛ پس کار تازهای است.