بیانات سال 1374


فرهنگ عمومی به نظر بنده دو بخش دارد: یک بخش آن چیزهایی است که خیلی هم بارز و ظاهر و جلوی چشم است و حقیقتاً هم با سرنوشت یک ملّت سروکار پیدا میکند ــ نه اینکه ارتباطی به آینده و مسیر ملّت ندارد؛ چرا، تأثیر بلندمدّت دارد بر روی حرکت یک ملّت و زندگی یک ملّت و آینده‌ی یک ملّت ــ لکن تأثیر نقد کوتاه‌مدّتی ندارد؛ مثلاً فرض بفرمایید لباس. خب شکل لباس جزو فرهنگ عمومی است. [اینکه] چه بپوشیم، چه جوری بپوشیم، مردهای ما و زنهای ما از کدام الگوی پوشش استفاده کنند، جزو آن مصادیق و نمونه‌های بارز فرهنگ عمومی جامعه است. یا فرض بفرمایید شکل معماری در جامعه؛ [اینکه] در چه جور خانه‌ای زندگی کنیم، خیلی هم مهم است، مؤثّر هم هست. خانه‌های قدیمی ما یک جور خانواده درست میکند، یک جور خُلقیّات را به اهل خانواده میبخشد ــ حیاط بزرگی و حوضی در وسطش و اتاقهای اطراف و از این اتاق پدربزرگ درمی‌آید، از آن اتاق دایی درمی‌آید، از آن اتاق عمو درمی‌آید، مثلاً بچّه‌های خانواده دُور هم، دُور یک سفره، این یک جور خانواده به وجود می‌آورد که طبیعت خانه این است که خانه به دنبال خود خانواده را میکشاند ــ آپارتمان یک جور دیگر خانواده‌ای درست میکند؛ خب این هم جزو فرهنگ عمومی است. یا فرض بفرمایید حتّی شکل در و پنجره یا شکل ارتباط اتاقها با هم لامحاله هر کدام یک تأثیر خاصّی بر روی ذهنیّات و خُلقیّات و منش و تربیت دارد. لذاست که امروز خوشبختانه باید عرض بکنم که می‌بینیم روی معماری سنّتی ایرانی در گفته‌ها تکیه میشود؛ در کردارها نمیدانم چقدر [تکیه] میشود امّا حالا در تلویزیون، در میزگردها، در صحبتها می‌بینیم بعضی‌ها درباره‌ی معماری ایرانی فکر میکنند. معلوم میشود که خب بالاخره خود این ملّت کهن و بزرگ یک سبک معماری‌ای دارد. قبل از اینکه این سبک معماریِ اروپایی وارد این کشور بشود، خود آن یک سبک معماری داشته؛ خب این جزو موارد فرهنگ عمومی است. یک نوع اینها است و موارد زیاد دیگری از این قبیل هست که گفتیم خصوصیّت این نوع اوّل این است که تأثیراتش بر روی سرنوشت این ملّت تأثیرات بلندمدّت است. بالاخره هر جور لباسی، هر جور رفتاری، هر جور نشستن سر سفره‌ای، هر جور مواجه شدن دو نفر با همدیگر در حرف زدنی، یک تأثیراتی در شکل بخشیدن به شخصیّت افراد جامعه دارد که نمیشود منکر شد لکن نه در کوتاه‌مدّت؛ مربوط است به بلندمدّت.

«4»