الان همین وقایعی که در بوسنی و هرزگوین دارد اتّفاق میافتد،4 همین نسلکشی، همین ورود نیروهای مغولمانند صرب به این شهر سربرنیتسا که از دیروز تا الان آنجا غوغا است و در حدّ اعلای فاجعهآفرینی آنجا دارد اتّفاقات میافتد، معالاسف در مقابل چشم دولتها و ملّتهای مادّی غرب است؛ هیچ پاسخی هم مشاهده نمیشود! ادّعا میکنند که از نقض حقوق بشر در یک منطقهای از دنیا ناراحت میشوند؛ این راست است؟ آیا کشته شدن هزاران زن و کودک و در معرض قتلعام قرار گرفتن یک شهر چندهزارنفری و ویرانه شدن خانهها و آواره شدن خانوادهها نقض حقوق بشر نیست؟ هر کسی میخواهد دروغ بودن ادّعاهایی را که در آمریکا و بعضی کشورهای دیگر نسبت به طرفداری از حقوق بشر میشود، به رأیالعین ببیند، نگاه کند به همین قضایای سربرنیتسا و شبیه این، سارایوو در چندی قبل، و بقیّهی شهرهای دیگر؛ هر کس میخواهد دروغ بودن این ادّعاها را بفهمد، نگاه کند به آن شهر و وضعیّت آن شهر؛ هر کس میخواهد ناتوانی شورای امنیّت را که بهاصطلاح برای امنیّت ملّتها به وجود آمده است و یک جاهایی به بهانهی ایجاد امنیّت تصمیمگیریهایی میکند مشاهده بکند، نگاه کند به سربرنیتسا و این حوادث فاجعهآمیز. اگر در تاریخ یک چنین قضایایی مثل قضایای مغول و هولاکوخان اتّفاق بیفتد، و بچّهها در مدارس در کتابها که میخوانند، تعجّب میکنند که آیا ممکن است یک جماعتی اینقدر قساوت به خرج بدهند، این حوادث تاریخی، امروز در مقابل چشم بشر دارد اتّفاق میافتد. این است آن حرفی که ما دائماً تکرار میکنیم که نظامهای غربی، تمدّن غربی، مدّعیان غربی که قادر نیستند ادارهی دنیا را به دست بگیرند، حق ندارند ادّعای حاکمیّت بر پنج شش میلیارد بشر و کشورهای سراسر عالم بکنند؛ چون نمیتوانند. اینها خودشان را نمیتوانند اداره کنند، امنیّت خودشان را نمیتوانند تأمین بکنند، از بزرگترین فجایع بشری نمیتوانند جلوگیری کنند؛ چه ادّعائی میکنند؟ آن وقت آمریکاییها میایستند آنجا و نسبت به خلیج فارس، نسبت به کشورهای خاورمیانه، نسبت به منطقهی آسیای میانه، نسبت به هر نقطهای از دنیا یک اعلام حضوری، یک اِعمال رأیی میکنند؛ به چه حقّی؟ با کدام وجدان بیدار؟ با کدام ارادهی قوی؟ با کدام دامن پاک ادّعا میکنید که در مسائل ملّتها و کشورها باید شما دخالت بکنید؟ همهی اینها ناشی از دوری از معنویّت است.