همهی اینها، ارتباطها و مکانیسمهای علمی جامعهشناسی و روانشناسی دارد. حالا آن را ما نمیخواهیم تبیین بکنیم؛ آنچه بیان شرع متکفّل است، تبیین علمی این مسائل نیست. آنچه شرع بیان میکند، حکمت است؛ حکمت یعنی بیان حقایق و این یک حقیقتی است. اگر شما خودتان را با خدا مرتبط کردید، رابطهی شما با مردمی که به خدا معتقدند و بندهی خدا هستند، خوب خواهد شد. این نکتهای که حالا جناب آقای هاشمی اشاره کردند، بسیار نکتهی درستی هم هست؛ اینکه از اوّل انقلاب ما، از آن روزی که این حادثهی شهادت این دو یار انقلاب اتّفاق افتاده تا حالا، چه پیشرفت [عظیمی] در کشور حادث شده، مطلب کاملاً درستی است. ما باید ببینیم علّت اینکه ما از آن وضع به اینجا رسیدیم، چیست؟ ما که آن وقت امکاناتی نداشتیم، پولی نداشتیم، ذخایر بانکیای نداشتیم. بنده یادم هست که آن وقت وضع ذخایرمان چه جوری بود، وضع فروش نفتمان چه جوری بود؛ خود جناب آقای هاشمی یادشان هست که چه دغدغههایی را ما در این زمینهها داشتیم: درآمد کشور چیزی در حدود صفر؛ مشکلات، فراوان؛ جنگ پُرهزینهی کمرشکن روی دوش مملکت و مردم. چه عاملی و چه قدرتی و چه دست توانایی توانست این کشور را به اینجا برساند؟ این همان لطف الهی بود، این توجّه پروردگار بود، خواست خدا بود که ارادهها را محکم کرد، دستها را کارآمد کرد، دلها را به هم نزدیک کرد، دشمنیها و تفرقهافکنیها را خنثی کرد. وَالّا شما فرض کنید در این مدّت چقدر دستهای تفرقهافکن وجود داشت؛ اگر یکی از این وسوسههای تفرقهافکنانه به ثمر میرسید، وضع اینجا میشد مثل وضع این کشورهایی که گاهی مشاهده میکنید که دو گروه با همدیگر مخالفند و مملکت در این بین از یاد میرود، فراموش میشود؛ اینجوری میشود. اینکه وحدت برقرار شد، اینکه توفیقات الهی شامل شد، اینکه کارها پیش رفت، اینکه کید دشمنان ناتوان ماند، ناشی از لطف الهی است. البتّه ابزار عادّی آن هم حمایت مردم از مسئولین و از انقلاب و از خدمتگزاران انقلاب بود که این هم امروز هست و باید کوشش کنید که این را نگه دارید. این دوّمین چیزی است که مسئولین کشور باید تمام تلاششان را و توانشان را بگذارند و نگه بدارند.