بیانات سال 1374


آنچه مورد نظر بنده است که عرض بکنم، این است که دولت جمهوری اسلامی با دو عامل، دارای یک اقتدار حقیقی است که اقتدار دولت هم در واقع همان اقتدار ملّی است. آنچه به عنوان اقتدار ملّی در یک کشوری ذکر میشود، همین است که یک دولت مقتدر و دلسوز و علاقه‌مندی در رأس کارها باشد و مصالح مردم را درست تشخیص بدهد و راه‌ها را با قدرت و قوّت بپیماید و از تهدیدهای خارجی و خصومتهای گوناگون و احیاناً از بعضی از کارشکنی‌های داخلی واهمه نکند. این وضعی است که بحمداللّه انسان مشاهده میکند آن را. این اقتدار ملّی ــ که در حقیقت قدرت دولت است ــ دو پایه دارد: یکی ارتباط واقعی با خدا؛ یعنی کار را برای خدا انجام دادن. هیچ‌کس کار را برای جهات مادّی انجام ندهد؛ برای مسائل شخصی انجام ندهد. نمیخواهیم بگوییم در سطح کارکنان دولت احدی نباشد که این‌جور باشد؛ خب، طبعاً این یک آرزوی دوری است؛ منظور، مسئولان و سررشته‌داران امور است که رابطه‌ی خودشان را با خدا خوب کنند که اگر ما دیدیم که یک اقتدار ملّی وجود دارد و دولت توانایی کار دارد، باید کشف بکنیم که این تأمین‌شده است. اثر این، آن رکن دوّم است که توجّه مردم است: مَن کانَ لِلّهِ کانَ اللّهُ لَهُ ... مَن اَصلَحَ ما بَینَهُ وَ بَینَ اللّهِ اَصلَحَ اللّهُ ما بَینَهُ وَ بَینَ النّاس؛7 انسان اگر رابطه‌ی خودش با خدا را درست کرد، خداوند رابطه‌ی او با مردم را درست خواهد کرد.

«4»