محور دوّمی که امروز در زمینهی تبلیغات دنبالش هستند، عرض کردیم که تشکیک در اصول مسلّم انقلاب است؛ مثل اصل مسئلهی دین و دولت. سالیان متمادی بر اثر برداشتهای غلط، جمعی ترویج کردند، جمعی معتقد شدند، جمعی قانع شدند به اینکه دین از سیاست جدا است؛ و اینجور عمل کردند. خب دیدید که علمای بزرگ دینی هم در مسائل مربوط به امور سیاسی اصلاً دخالتی نمیکردند. حالا بعضی نمیخواستند دخالت کنند، بعضی میخواستند دخالت کنند، اهل این معنا بودند، سیاستمداران و قدرتمداران و قلدران مانع میشدند. اینقدر تبلیغات صحیح و کار پیگیر و مجاهدت خستگیناپذیر انجام گرفت تا این ملّت قانع شد به اینکه دین از سیاست جدا نیست. مرکز اصلی این دین و سرچشمهی اصلی این دین یعنی وجود مبارک حضرت خاتم پیغمبران محمّد مصطفیٰ (صلّی اللّه علیه و آله) که دین، دین او است، خود در رأس حکومت بود، در رأس سیاست بود و هجرت کرد برای تشکیل حکومت؛ و مسئلهی خلافت و جانشینی و حکومت و سیاست، جزو مسلّمات اسلام بوده است.