حالا [اینکه] چرا اینها با اسلام دشمنند یا با اعتقاد دینی دشمنند، یک داستان مفصّلی است؛ حرفهای زیادی زده شده است و خود شما آقایان محترم حتماً تحلیل این مسئله را بدرستی میدانید. دین راهنما است، روشنگر است، محدودکنندهی برخی از عواطف و احساسات و بعضی از غرایز است، و آن قدرتها میخواهند از غرایز استفاده کنند برای تحکیم سلطهی خودشان و برای به دست آوردن مال بیشتر و تسلّط بیشتر بر دنیا؛ به هر حال مخالفند با یک حکومت دینی. حتّی به عقیدهی بنده اگر غیر از دین اسلام هم یک حکومتی بر اساس تدیّن واقعی تشکیل میشد، آنها مخالف بودند؛ امّا با اسلام خیلی مخالفند چون احکام اسلام، احکام مترقّیای است؛ ظلم را تحمّل نمیکند، سلطه را تحمّل نمیکند، بیبندوباری را تحمّل نمیکند؛ و آنها بر این چیزها پایهی سلطهی خودشان را گذاشتهاند. خب حالا وارد این مقوله نشویم که چرا آنها مخالفند. احساس خطر کردند و شروع کردند به مبارزه کردن.