شما میدانید که سعی قدرتهای ظالم و خودخواه و مستکبر همیشه این است که نیروهای زنده و بانشاط را در جامعه در خدمت خودشان بگیرند، نه در خدمت مصالح و منافع ملّی؛ این خاصیّت استکبار است. سلاطین در ایران ــ این سلسلههای پادشاهی، حالا آنهایی که ما به آنها نزدیک هستیم و قضایای آنها در مقابل ما روشن است؛ چه خودمان دیدهایم، چه از نسل گذشتهی خودمان شنیدهایم، چه در تواریخ روشن و مسلّم خواندهایم ــ در این دورههای اخیر از ارتش به عنوان یک منبع پُرنیروی ملّی میخواستند استفادهی اختصاصی بکنند. لذا شما میدیدید که در شعارهایی که در همین پادگانهای کشور که من خودم در یکی از پادگانهای تهران در اوایل انقلاب دیدم، شعاری که آن بالا زده بودند، این بود که ارتش برای شخص شاه است؛ نه برای ملّت، نه برای مرزها، نه برای آرمانهای ملّی؛ حالا نمیگوییم اسلام که آنها به آن عقیدهای نداشتند. اینقدر هم تواضع نمیکردند که بگویند ارتش متعلّق به آرمانهای ملّی و دفاع از حدود این آرمانها و این هدفها است! میگفتند ارتش مال ما است، برای ما است، در خدمت ما است. این رسم آنها بود؛ عقیدهشان این بود. در حالی که حقیقت این است که خب ارتش هم مثل بقیّهی گروههای ملّی، متعلّق به ملّت است، مال ملّت است، متشکّل از ملّت است. آحاد ارتش در هر روزگاری بچّههای این کشور و این مردمند؛ اصلاً هدف از تشکیل هر ارتشی دفاع از ملّت و کشور و آرمانها است، نه دفاع از یک شخص؛ امّا آنها این وقاحت را میکردند که اینجور بگویند؛ نه [اینکه] فقط بیندیشند، حتّی بر زبان بیاورند و آن را در اعلانها و شعارها علنی هم بکنند.