بیانات سال 1374


درباره‌ی هفته‌ی دفاع [مقدّس] که در آستانه‌ی این ایّام هستیم، یک مطلب را من لازم میدانم عرض کنم و آن، این است که اسلام عادت میدهد پیروان خود را به عبرت گرفتن. شما ببینید در قرآن امر به عبرت چقدر هست: اِنَّ فی ذلِکَ لَعِبرَة،2 فَاعتَبِروا یا اُولِی الاَبصار؛3 عبرت گرفتن؛ این یک «درس زندگی» است. درس زندگی فقط برای اینکه انسان بتواند با این درس، معاش خود و حیات چندروزه را اصلاح کند و سامانی ببخشد، نیست؛ درس زندگی یعنی انسان بتواند با این درس، هم حیات این نشئه را و هم بالاتر از آن، حیات نشئه‌ی بعد را آباد کند؛ چون اصل آنجا است. خب این نشئه که تا چشم به هم بزنی، همه‌چیز تمام شده است: «تا چشم میزنی به هم افسانه‌ایم ما».4 آنچه مهم است آن نشئه است که از لحظه‌ی وفات و خروج از این عالم تا قیام قیامت و تا ابدالآباد، انسان دچار آن نشئه است. امروز برای ما آنجا یک زندگی ناشناخته‌ای است؛ سعادتی دارد، شقاوتی دارد، خوشی‌ای دارد، ناخوشی‌ای دارد. برای خوشیِ یک لحظه‌ی این دنیا انسان چقدر زحمت میکشد؟ [پس] برای خوشی ابد، خیلی باید تلاش کند. همه‌ی اینها با عبرت قابل تأمین است. لذاست که در قرآن این‌همه گفته است: عبرت بگیرید، عبرت بگیرید. این جمله‌ی نهج‌البلاغه خیلی مهم است: اِنَّ مَن صَرَّحَت لَهُ العِبَرُ عَمّا بَینَ یَدَیهِ مِنَ المَثُلات؛ هر کسی که بتواند با چشم عبرت، رنجها و بلاها و حوادث و سختی‌ها را بحقیقت ببیند، یعنی با چشم عبرت نگاه کند به مسائل عالم و عبرت بگیرد، حَجَزَتهُ التَّقویٰ عَن تَقَحُّمِ الشُّبُهات؛5 بعد دیگر آن‌قدر از بدی و زشتی و آن چیزهایی که انسان را دچار آن بدبختی‌ها و نابسامانی‌ها میکند، روگردان میشود که حتّی از شبهه‌های آن هم اجتناب خواهد کرد، چه برسد از خود آن.

«3»