بیانات سال 1374


خب این قبل از انقلاب بود و جواب این سؤال واضح بود؛ امّا بعد از انقلاب چه؟ آیا بعد از آنکه دولت اسلامی به وجود آمد، دین از غربت درآمد، علمای دین از آن شکل قاچاقی که رژیم ستم‌شاهی میخواست بر آنها تحمیل کند رها شدند، میشود فرض کرد که رسالت روحانیّت باز هم همان رسالت قبل از انقلاب است؟ میشود این را تصوّر کرد؟ البتّه یک نکته مشترک است و آن اینکه در هر حال، وظیفه‌ی ملبّسین به لباس علم دین که یک لباس مخصوصی و زیّ مخصوصی دارد، اِعلاء کلمه‌ی اسلام است؛ خب در این شکّی نیست؛ آن روز هم این بود، امروز هم این است امّا آن روز وسایل، محدود بود، میدان کوچک بود، معارضات و مضادّات زیاد بود، موانع لا تُعدُّ وَ لا تُحصیٰ4 بود، امروز احکام دین ملاک عمل است در این کشور؛ ایران بزرگ، ایران مقتدر، این کشوری که در یکی از حسّاس‌ترین موقعیّتهای جغرافیایی است ــ شما دنیای اسلام را روی نقشه‌ی جغرافیا نگاه کنید، ببینید وسطش کجا است؛ نقاط اساسی معموره‌ی5 عالم را روی صفحه‌ی جغرافیا نگاه کنید، ببینید ایران کجا قرار گرفته است؛ موقعیّت جغرافیایی ایران، موقعیّت سوق‌الجیشی ایران، موقعیّت جغرافیای سیاسی ایران یک موقعیّت ممتاز است ــ آن وقت با این ملّت بزرگ، با این استعدادهای درخشان، با این سابقه‌ی تاریخی، با این فرهنگ غنی و عمیق، با این افتخاراتی که در دوران انقلاب به دست آمد، با این عزّتی که به وسیله‌ی دفاع مقدّس هشت‌ساله و به برکت خون شهدا و تلاش رزمندگان و بسیجیان و نیروهای حزب‌اللّه این ملّت پیدا کردند، این کشور و این ملّت حالا زیر پرچم اسلام و قرآن است.

«5»