دوّم این است که از حوادث و عوارض جهان نباید غافل بشویم. سخن دین یک سخن است امّا بیان آن برای مستمعهای مختلف شیوههای گوناگونی میطلبد؛ نه فقط شیوهی تکلّم و اداء بلکه حتّی شیوهی تنظیم و تدوین. وقتی شما میخواهید یک مسئلهی ریاضی را برای یک دانشآموز کلاس چهارم ابتدائی حل کنید، یک جور حل میکنید؛ اگر ریاضیدان باشید و بخواهید برای یک محصّل عالی ریاضی همان را حل بکنید، آن مسئله را از راههای عمیقتری حل خواهید کرد؛ جور دیگری آن را حل میکنید. وقتی بخواهید استدلال توحید را برای یک عامی بیان کنید، یک جور بیان میکنید؛ وقتی با استاد فلسفه یا استاد دینشناسیِ فلان دانشگاه معروف دنیا روبهرو بشوید، همان مفهوم را، همان معنا را با قالب دیگری، با تدوین و بیان دیگری عرضه خواهید کرد؛ درست است؟