چرا در روایت وارد شده است که «فَوقَ کُلِّ ذی بِرٍّ بِرٌّ حَتّیٰ یُقتَلَ الرَّجُلُ فی سَبیلِ اللّه»؟2 هر خوبیای را که شما حساب کنید، بالای آن یک خوبیای هست. [اگر] برترین انسانهایی را که شما میشناسید در نظر بگیرید، از او بالاتر را هم میشود فرض کرد. [اگر] بهترین اعمالی را که در عرف انسانهای متدیّن، کار خوب است در نظر بگیرید ــ عبادت، نماز، انفاق، تلاش، کار، تحصیل، علم، تحقیق ــ بالاتر از آنها یک کاری هست تا یک حدّ معیّنی؛ آن حد کجا است؟ حَتّیٰ یُقتَلَ الرَّجُلُ فی سَبیلِ اللّه؛ وقتی انسان در راه خدا جان میبازد، این دیگر آن سقف نیکی است و بالاتر از آن هیچ خیری وجود ندارد. بنده همیشه به پدران و مادران و همسران [شهدا]، یعنی آن کسانی که مصیبت شهید را حس کردهاند [این را گفتهام]. چون خود شهید که مصیبتی حس نمیکند، شهید غرق در نعمت است؛ شهید یک حرکت انجام میدهد و آن اقدام به سمت جهاد است. نفْس این اقدام، بزرگترین کاری است که یک انسان میکند که خود را از گرفتاریها، از اسارتها، از جاذبههای کوبنده و شدید مادّیّت که ماها را اسیر کرده [رها میکند]. میبینید دیگر ما چطور اسیریم! اسیر پول، اسیر مقام، اسیر خواستههای نفسانی، اسیر شهوات، اسیر نام، اسیر زن و فرزند، اسیر رفاقت، اسیر رودربایستیها، اسیر ترس، اسیر طمع؛ اینها اسارت ما است. خیلی باید انسان قوی باشد که بتواند از این اسارتها خود را رها کند. آن کسی که اقدام به شهادت میکند، این کار را انجام میدهد، یعنی خود را رها میکند؛ این همان کار بزرگی است که انجام گرفت و تا این کار را انجام داد، مستوجب لطف و فضل الهی شد. بزرگترین ثوابی که خدا میدهد به یک انسانِ اینجوری، شهادت است، که شهید میشود در راه خدا؛ این واقعاً جای حسرت دارد، جای غبطه خوردن دارد.