خب، تنها کسانی از نظر سلطهگر مورد قبولند که سلطهپذیر باشند. اگر یک دولتی نفت خود را، منابع خود را، امنیّت خود را، اقتصاد خود را، روابط خارجی خود را، سیاستهای گوناگون کشور خود را در اختیار سلطهگر گذاشت و نظر از او خواست، حرف او را گوش کرد، این خیلی خوب است. حالا [اینکه] این دولت، دولت ظالمی است، عادلی است، حقوق بشر دارد، ندارد، در کشورش دموکراسی هست، نیست، اصلاً اسم پارلمان به گوش آن ملّت رسیده است، نرسیده است، اینها دیگر فرقی نمیکند. الان نگاه کنید به منطقهی خاورمیانه، ببینید دولتهایی را که مورد قبول و اعتراف سلطهگران آمریکایی هستند، چه جور دولتهاییاند از لحاظ فکری، از لحاظ رشد سیاسی، از لحاظ حقوق بشر، از لحاظ دموکراسی؛ اصلاً اسم دموکراسی را میفهمند یعنی چه؟ اصلاً مردمشان میدانند انتخابات یعنی چه؟ اصلاً فضای نفَس کشیدن در این کشورها فرض میشود؟ ابداً؛ فرقی نمیکند برای مسئولین کشور سلطهگر یعنی کشور آمریکا؛ مهم این است که این کشورها تسلیم او هستند، همین بس است. امّا اگر کشوری، جمعیّتی، سازمانی، با هر ملّیّت، با هر خصوصیّت تسلیم آنها نشد، این درخور ضربه زدن و حمله کردن است؛ در هر جای دنیا باشد ــ شما نگاه کنید، درگیریها را ببینید، دوستیها و دشمنیها را ببینید و مقابلهی با نظام جمهوری اسلامی را مشاهده کنید ــ هر جنایتی در این صورت دیگر مانعی ندارد.