سوّمین عیبی که وجود دارد، نارسایی در امر تبلیغ است. حوزه یک عیب اساسی در امر تبلیغ دارد: تبلیغ از حوزه جدا شده است. حالا از حوزهی علمیّه در فصل تابستان یا فصل محرّم یا مثلاً ماه رمضان، یک عدّهای آن هم روی بعضی از انگیزهها و نیازها مجبور بشوند بروند برای تبلیغ؛ خب رفتهاند، امّا حوزه تبلیغ ندارد؛ درس تبلیغ وجود ندارد. خب، تبلیغ هم یک کار است، یک فن است، میتواند یک علم باشد و هست؛ یک علم است که باید تدریس بشود. [حالا به شکل] خودرُو یکی [میان] ما خوب درمیآید، یکی بد درمیآید؛ یکی یک حرفی که میخواهد بزند، بر اثر بلد نبودن، عکس آن را میزند؛ خیلی اتّفاق میافتد که رفته یک چیزی بگوید، آنچه از حرف او استنتاج میشود عکس آن چیزی است که نیّت او است و خودش ملتفت نیست، دانشِ روانشناسیِ تبلیغ ندارد. با یک مردمی یک حرفی را میزند که حرف آنها نیست؛ حرفی را که باید در دانشگاه زد، در روستا میزند؛ حرفی را که باید در روستا زد، در کارخانه میزند! اینها است. تعلیمِ تبلیغ در حوزه نیست؛ روشیابی علمی برای تبلیغ در حوزه نیست؛ فراهم کردن مقدّمات علمی برای تبلیغ، مثل روانشناسی اجتماعی و مانند اینها در حوزه نیست؛ فراهم کردن موادّ تبلیغ، مثل دستهبندی مباحثی که لازم است برای انواع مستمعین، اینها را دستهبندی کنند، مشخّص کنند؛ [مثلاً] اگر خواستید بروید خارج از کشور این مطالب لازم است؛ اگر فلان کشور خواستید بروید، این مطلب لازم است؛ فلان کشور دیگر این مطلب مفید نیست، به درد نمیخورد؛ در داخل کشور، در روستا یک جور است، در شهر بزرگ یک جور است، در تهران یک جور است، در دانشگاه یک جور است، در محیط طلبگی یک جور است، در روضهی زنانه یک جور است؛ دستهبندی باید کرد، که نیست. انواع تبلیغ باید از اینجا صادر بشود؛ تبلیغ امواج صوتی، امواج تصویری.