در هند یک نفر پیدا شد،19 کتاب تحفهی اثنیٰ عشریّه را بر ضدّ شیعه نوشت ــ تحفهی اثنیٰ عشریّه یک جلد است که بنده دارم ــ که در مدح اهلبیت و ذمّ شیعهی اهلبیت است. اصلاً اسم کتاب تحفهی اثنیٰ عشریّه است؛ خود آن عالِم سنّی مینویسد: تبرّکاً بالائمّة الاثنیٰ عشر؛20 و تا آنجا که توانسته بدگویی [کرده] به شیعه، که سیّدحامد حسین، کتاب عبقات21 به آن عظمت را برداشت در جوابش نوشت. و من آنطور که به نظرم میرسد ــ الان اینچنین به ذهنم میآید ــ یک فهرستی را نگاه میکردم، مال کتب علمای هندی، علمای شیعهی هُنود که خب بزرگانی بینشان بودند، اَعلام برجستهی درجهی یکی بینشان بودند، شاید در حدود ده رد بر کتاب تحفهی اثنیٰ عشریّه نوشته شده. به نظرم شاید ده رد، شاید هم بیشتر، علیه این کتاب نوشتند؛ یعنی حوزههای علمی از زمان خودشان عقب نبودند. یک نفر پیدا میشد، یک حرفی میزد، آن حرف در یک کتاب خطّیای بود و یکی یک نسخه مینوشت و دیگری پخش میکرد و دیگری میخواند و چهار نفر در طول زمان، از آن مطلّع میشدند، عالِم شیعه هم برمیداشت همان را مینوشت و همین کار را عیناً جواب میداد، گاهی تندتر از او، سریعتر از او، بهتر از او، عقب نمیماندند؛ در همهی زمینهها اینجور است. اگر شما نگاه کنید، تا زمان شهید اوّل22 (رضوان اللّه علیه) کتب فقهیّهی ما غالباً متضمّن آراء فقهای اهل سنّت هم بوده است، مثل کتب علّامه23 و فخرالمحقّقین24 که دیگر بعد از آن غالباً کتب شیعه آراء فقهای اهل سنّت را ذکر نمیکنند؛ قبل از آن معمول بود و ذکر میکردند. وقتی شما نگاه میکنید، میبینید که رأی فقهای اهل سنّت با ادلّهی متعدّد جواب گفته شده است؛ فقط کتاب خلاف25 را نگاه نکنید که شیخ طوسی غالباً آنجا به اجماع تمسّک کردهاند؛ نه، غالباً استدلالهای محکم، [مثل] کتب علّامه و دیگران و کتاب مبسوط خود شیخ هم اینجوری است. یعنی اینجوری خلاصه کنیم که اگر حوزهها از زمان خودشان جلوتر نبودند، عقبتر هم نبودند؛ امروز اینجوری نیست. عیب اوّلی که گفتیم، این است.