البتّه بعد، این حوزه با این عظمت باقی نمانده است و به اکناف دیگری از عالم منتقل شده است، از منطقهی شرق دنیای اسلام، [یعنی] ماوراءالنّهر و شرق خراسان ــ که رجالی مثل شیخ عیّاشی، شیخ کشّی و دیگر سمرقندیّین و نسائیّین6 و این اسمهایی که در محدّثین و روات و مؤلّفین ما، انسان آنها را میشناسد ــ بودند، تا حوزهی بغداد که حوزهی شیخ مفید است، بعد سیّد مرتضی7 و شیخ طوسی (علیهم الرّحمة و الرّضوان)، تا حوزهی نجف که یک مقطع مهمّی است، [یعنی] هجرت شیخ طوسی به نجف در حدود سال 448 [هجری قمری] و تشکیل مرکزی به نام حوزهی علمیّهی فقاهت و حدیث و دیگر علوم اسلامی در نجف؛ و این رشته ادامه پیدا کرده است؛ و بعد حوزهی علمیّهی شیعه در شامات، [یعنی] در طرابلس و حلب و مانند اینها؛ بعد در حلّه که اسم بزرگانِ فقهای حلّی ما در تاریخ و آثارشان در کتبخانهی عظیم فقاهت شیعه محفوظ و موجود است؛ و این ادامه پیدا میکند تا زمانی که سلطنت صفویّه در ایران تشکیل میشود که یک مقطع عظیمی است که علیرغم کسانی که سعی کردند صفویّه را بر ضدّ شیعه و اسلام و مفاهیم و ارزشهای دینی معرّفی کنند و با همهی بدیهایی که سلاطین صفویّه در جانب حکومت و شخصیّتهای خودشان داشتند، حرکتهای بزرگِ ماندگارِ فراموشنشدنیای انجام دادهاند که یکیاش گسترش حوزههای علمی شیعه است که آن وقت حوزهی علمیّهی اصفهان و خراسان و قم و بقیّهی مناطق به برکت آنها آباد شده است و به برکت آنها حوزهی نجف هم آباد شده است. اگر کسی وارد مطالعه بشود، شگفتیهای عظیمی را خواهد دید.