بیانات سال 1374


پنجم، ایجاد محیط‌های باز برای پرورش افکار؛ باید این کار در حوزه بشود؛ این هم یکی از چیزهایی است که حوزه را زنده خواهد کرد و آن نتایج مترتّب خواهد شد. مثلاً مجمعهایی تشکیل بشود برای فقه و برای کلام، برای علوم عقلی. فرض کنید حالا برای فقه، مجمع بررسی مباحث تازه‌ی فقهی ــ یک چنین چیزی ــ به وجود بیاید از هفت هشت ده نفر طلبه‌ی فاضل، بعد اینها یک مرکزی داشته باشند، جلساتی تشکیل بدهند، سخنرانی‌هایی بگذارند ــ سخنرانی‌های فقهی ــ و هر کسی حرف تازه‌ای دارد یا مطلب جدیدی در فلان مسئله‌ی فقهی، از طهارت تا دیات یا هر چه، در هر مسئله‌ی کوچک و بزرگی که به فکر جدیدی رسید، بیاورد آنجا و اینها نگاه کنند؛ اگر دیدند ارکانش درست است ــ نه اینکه خود حرف درست است؛ نه، بالاخره متّکی به استدلال طلبگی بحث شده، بحث عالمانه شده ــ این را در یک فهرست بنویسند، نوبت بگذارند که این آقا بیاید در یک روز، در حضور جماعتی که اعلان میکنند خواهند آمد، سخنرانی کند و این مسئله را آزادانه تشریح کند؛ یک عدّه هم آنجا اِشکال کنند. ممکن است آنهایی که هستند، از خود آن شخص فاضل‌تر باشند، یک مسئله بحث میشود؛ این فکر پراکنده بشود. این‌جور نباشد که تا یک کسی یک فکر جدید فقهی، یک فتوای جدید فقهی داد ولو غلط، برخوردِ اوّل ما نفی باشد که می‌بینید فلان کس چه فتوای چرندی در فلان مسئله داده؛ نه، بالاخره یک نظر فقهی است؛ نظر فقهی بحث بشود؛ میدان باز بشود برای ابداء افکار جدید فقهی. عرض کردیم، البتّه با ضابطه و قانون؛ نه اینکه هر کسی بیاید برای خودش یک حرفی بزند. یک مجمعی شبیه همین برای کلام باشد؛ افکار کلامی، حرفهای کلامی؛ بیایند، طلبه‌ها به هم خبر بدهند؛ «آقا خبر دارید در سالن مدرسه‌ی فیضیّه ــ مثلاً فرض کنید سالن دارالشّفاء ــ عصر پنجشنبه، فلان آقا درباره‌ی فلان مسئله‌ی کلامی میخواهد سخنرانی کند»؛ هر کس دلش میخواهد، بیاید شرکت کند. بیایند گوش کنند؛ او هم حرفش را بزند، بروند دنبال کارشان. حرفها در فضای حوزه قابل بیان بشود؛ کسانی که حرف تازه‌ای دارند، بگویند. رُبَّ حامِلِ فِقهٍ اِلیٰ مَن هُوَ اَفقَهُ مِنه؛48 ای‌بسا کسانی که یک مطلب فقهی را ابراز میکنند، کسی می‌شنود و بعد، از آن منتقل میشود به یک مطلب خوب، در حالی که اصل آن مطلبی که القا شده است غلط است، حرف بی‌ربطی است؛ امّا آن کسی که آنجا نشسته، به یک مطلب جدیدی میرسد. میدان عرضه‌ی افکار جدید باز بشود؛ در زمینه‌ی علوم عقلی هم همین‌جور.

«38»